هدف بازاریابی عصبی این است که بفهمد ذهن مشتریان شما واقعا چگونه کار میکند و بازاریابی شما چه تأثیری بر جمعیت مشتریها میگذارد.
دو روش اصلی برای بررسی فعالیتهای ذهنی مشتریان بالقوه وجود دارد که هر یک نقاط قوت و ضعف مخصوص به خود را دارند. این دو روش عبارتند از تصویرسازیِ تشدید مغانطیسی کارکردی (FMRI) و برقنگاری مغز (EEG).
روش FMRI شامل استفاده از آهنربایی قوی است که جریان خون مغز را درحین پاسخگویی افراد به صداها و تصاویر، رصد میکند. این روش به آزمایشکنندگان اجازه میدهد تا به بخش عمیقی در ذهن که با نام «مرکز لذت» شناخته میشود، دسترسی داشته باشند و درنتیجه بازاریابها میفهمند که مردم واقعا چگونه به تبلیغاتشان پاسخ میدهند.
اشکال FMRI قیمت بالا و سختی کار با آن است. تجهیزات لازم برای انجام این کار بسیار گرانقیمت است (بیش از ۱۰۰۰ دلار برای هر ساعت استفاده از دستگاه) و افراد باید در دستگاه FMRI دراز بکشند.
از سوی دیگر EEG در مقایسه با FMRI بهمراتب ارزانتر است و با استفاده از یک کلاه الکترودی که به جمجمهی نمونه وصل میشود، به افراد اجازهی حرکت نیز میدهد.
این الکترودها جریان الکتریکی تولیدشده توسط مغز را اندازهگیری میکنند، بدین ترتیب پژوهشگران میتوانند احساسات غریزی مانند خشم، هیجان، اندوه و هوس را از طریق نوسان فعالیتهای مغزی، رصد کنند.
اما EEG برخلاف FMRI دسترسی به بخشهای عمیق مغز را که «مرکز لذت» در آن قرار گرفته است، تضمین نمیکند.
نزدیک به یک دهه است که بازاریابی عصبی مورداستفاده قرار میگیرد و به نظر میرسد که محبوبیت آن در حال افزایش است. علیرغم وجود مخالفان و شکاکان، شرکتهای بزرگ در زمان طراحی محصولات، بستهبندی و کمپینهای بازاریابی از این تکنولوژی استفاده میکنند
یک مدیر خوب دلیل سخنانش را برای کارمندان شرح میدهد و اگر این دلیل قانع کننده نباشد، آنها را وادار به اجرای سلیقه شخصی خود نمیکند.
اما یک مدیر عالی برای یافتن راهحل مشکلات با کارمندان مشورت میکند زیرا ممکن است هنگام مواجه شدن با یک مساله، ایدههای بهتری به ذهن کارمندان خطور کند. به علاوه، در صورت استفاده از ایده خلاقانه آنها در تصمیمگیریهای سازمان، حس لذت بخش مالکیت آن ایده را تجربه میکنند.
مدیران خوب باید همیشه لزوم اجرای امور را برای کارمندان شرح دهند و تا جایی که ممکن است با لحن دستوری با آنها صحبت نکنند.
🔆بهطور مثال، تفاوت بسیاری میان:
شما باید از دستکش ایمنی استفاده کنید، زیرا برای امنیتتان لازم است و ما نمیخواهیم آسیبی به شما وارد شود، حتی اگر نظر شما این باشد که خطر اندکی وجود دارد.
1️⃣مدیران بد دستور میدهند.
2️⃣مدیران خوب دلیل گفته هایشان را شرح میدهند.
3️⃣مدیران عالی فراتر از این عمل میکنند، آنها از مشارکت کارمندان در مسائل سازمان بهره میبرند، همیشه این احتمال وجود دارد که یکی از کارمندان، پیشنهاد متفاوت و مفیدی ارائه دهد و این امر تنها در صورتی اتفاق میافتد که از ایده های آنها در تصمیم گیریها استفاده شود.
مطالبی در خصوص بازاریابی تلفنی:
١- برای هر روز تعداد مشخصی مشتری جهت تماس تعیین کنید و حتما به تمام کسانی که تعیین کرده اید زنگ بزنید
٢- مشتریان برحسب نوع فعالیت زمانهای مشخصی از روز وقت آزاد بیشتری دارند بهترین زمان تماس همان ساعت ها می باشد، دقت کنید در زمان اوج کاری مشتری تماس نگیرید
٣- قبل از تماس هدف خود را از تماس گرفتن برای خود مشخص کنید (آیا میخواهد فقط خود ومحصولتان را معرفی کنید؟ میخواهید از مشتری وقت ملاقات حضوری بگیرید؟ می خواهید در ذهن مشتری برای محصول خود سوال یا جذابیت ایجاد کنید؟ و...)
٤- پس از تماس قبل از هر چیز از مشتری بپرسید زمان بدی تماس نگرفته اید و مشتری وقت دارد؟
٥- پس از آن خود را معرفی کرده و علت تماس خود را به مشتری اعلام کنید
٦- به مشتری بگویید چند دقیقه وقت او را خواهید گرفت (مثلا ٣ دقیقه) و واقعا در ٣ دقیقه صحبت خود را به پایان برسانید مگر اینکه مشتری خود علاقمند به صحبت طولانی تر با شما باشد
٧- دیالوگ ثابت و مشخصی برای معرفی هر محصول داشته باشید
٨- مهم ترین مزایا (نه ویژگی) ی هر محصول را ابتدا توضیح دهید و بعد اگر وقت بود سراغ مزایای کم اهمیت تربروید
توجه: ویژگی موارد ذاتی محصول مانند: شکل، وزن ، ظاهر، اطلاعات فنی عملکرد و... می باشد ولی مزایا نفعی است که مستری با خرید آن محصول یا خدمت کسب می کند
بعنوان مثال: اگر شما فروشنده ماشین چمن زنی هستید نباید در ابتدا در مورد قدرت موتور، مصرف بنزین، وزن و... محصول به مستری توضیح بدهید بلکه باید در مورد اینکه مشتری از کار کردن با دستگاه شما لذت بیشتری خواهد برد، چمن های یکدست و زیباتری خواهد داشت، زمان کمتری برای چمن زنی صرف خواهد کرد و... توضیح دهید، یعنی چیزی که مشتری توقع دارد با خرید دستگاهی جدید بدست آورد
٩- هرگز پشت تلفن به مشتری قیمت ندهید حتی اگر مشتری از شما بپرسد یعی کنید با توضیحات بیشترذهن مشتری را به اطلاعات تکمیلی خود سوق دهید
١٠- اعلام قیمت آخرین مرحله فروش است و زمانی باید انجام شود که مشتری با شما قرار ملاقات حضوری گذاشته و محصول شما را دیده باشد و حتی بصورت آزمایشی آنرا استفاده کرده باشد
زنجیره ارزش
برای بررسی ارزش و همچنین نحوه ایجاد آن از ابزاری به نام زنجیره ارزش کمک گرفته می شود. زنجیره ارزش به عنوان ابزاری راهبردی نشان دهنده مجموعه فعالیت هایی است که برای ایجاد ارزش صورت می گیرد
شرکت ها باید سعی کنند منافعی را به مشتریان خود برسانند که به این منافع ارزش گفته می شود و همین ارزش است که تفاوت ایجاد می کند و تفاوت موجب ایجاد مزیت رقابتی می شود و موجب پیروزی یک شرکت در رقابت شدید بازار می گردد
زنجیره ارزش دارای 5 فعالیت مهم است: لجستیک به داخل سازمان، عملیات، لجستیک به خارج سازمان، بازاریابی و خدمات است و فعالیت های پشتیبانی نیز بر همه این 5 فعالیت حاکم است
توصیه اکید می گردد شرکتها برای کاهش هزینه، حقوق پرسنل را کم نکنند، بلکه قبل از هر کاری در زنجیره ارزش خود بازنگری کنند!
Source: M.Farahi
چگونه شخصیت کاریزماتیک داشته باشیم؟
کاریزماتیک بودن و دریافت تأیید دیگران، مطلوب و دوستداشتنی است علی الخصوص زمانی که سمت مدیریتی داشته باشیم، اما چگونه می توان شخصیت کاریزماتیک داشت؟
شکی نیست که شخصیتهای کاریزماتیک جزء موفقترینها هستند. پروفسور وایزمَن (wiseman) از دانشگاه هِرتفوردشایرِ انگلستان، تخمین میزند که ۵۰ درصد از کاریزما ذاتی و ۵۰ درصد آن، اکتسابی است. ترکیبات کلیدی کاریزما شامل کارهای سادهای میباشند که با تمرین، بخشی از شخصیت شما میشوند، تعامل شما با اطرافیانتان را بهتر میکنند و رضایت کلی شما را از زندگی بالا میبرند. در اینجا به هفت ویژگیِ افراد کاریزماتیک اشاره میکنیم که میتوانید آنها را در خود بپرورانید.
۱. مشتاقانه گوش میدهند؛ حین گوش دادن به حرفهای طرف مقابل، تمام توجه خود را به او معطوف کنید و اگر سؤالی به ذهنتان رسید، بپرسید.
۲. واضح صحبت میکنند؛ عجله نکنید و روی هر جمله فکر کنید. هر چه بیشتر از صداها، کلمات و عبارات پُرکننده (اِ، اوم، مثلا، راستش، میدونی و غیره) استفاده کنید، وضوحِ کلام شما کمتر میشود.
۳. واقعی لبخند میزنند؛ یک لبخند واقعی، لبخندی است که از درون جان میگیرد و با چشم و لبِ خندان نمایان میشود و به آن لبخندِ دوشِن میگویند. منظور ما این نیست که همیشه و همواره باید لبخند به لب داشته باشید! اما زمانی که لبخند شما واقعی باشد، افراد تمایل بیشتری به صحبت کردن با شما پیدا میکنند.
۴. صاف میایستند؛ اگر از حالت بدنیتان احساسِ اطمینان نمیکنید، آنقدر این تمرین را تکرار کنید تا بالاخره بتوانید آن را به خوبی انجام دهید. فراموش نکنید شانههایتان را پایین نگه دارید.
۵. تحسین و نحوهی بیان را ارج مینهند؛ آیا تاکنون این جمله را شنیدهاید: «نحوهی بیانِ گفتهها مهمتر از خودِ گفتههاست».
۶. نامها را به یاد میآورند؛ «نام یک فرد برای خودِ او، شیرینترین نام و مهمترین صدا به هر زبانی است». نام، ساده و در عین حال تأثیرگذار است. وقتی برای نخستین بار نام کسی را میشنوید، آن را با گفتنِ جملاتی نظیر: «سلام، سارا!» یا «از دیدار تو خوشوقتم سارا!» برای او تکرار کنید.
۷. ارتباط چشمی برقرار میکنند؛ چه زمانی که فردی در حال صحبت کردن با شماست و چه زمانی که خودتان در حال صحبت با کسی هستید، تماس چشمی را فراموش نکنید. تماس چشمی یکی از مهمترین جنبههای ارتباطات است.
هنر مدیریت
چهار رکن اصلی بازاریابی از دید فیلیپ کاتلر
۱)تمرکز نمودن بر بازار
۲)مشتری گرایی
۳)بازاریابی بصورت هماهنگ
۴)کسب سود
۱۶ دلیل که مردم کارهای خود نیمه تمام می گذارند
۱. اشتباهات خود را تکرار می کنند
۲. هنوز در گذشته گیر کرده اند
۳. اعتماد به نفس خود را از دست می دهند
۴. انتظار موفقیت سریع دارند
۵. از آینده ترس دارند
۶. در مقابل تغییرات مقاومت می کنند
۷. از توانایی های خود استفاده لازم را نمی کنند
۸. بر روی نقاط ضعف خود تمرکز می کنند
۹. ترس از دادن چیزی را دارند
۱۰. روی کارهای شدنی تمرکز نمی کنند
۱۱. ترس از شکست در آنها قوی تر از اشتیاق موفقیت است
۱۲. فکر می کنند دنیا به آنها بدهکار است
۱۳. فشار کاری بالایی دارند
۱۴. فکر می کنند فقط آنها مشکل دارند
۱۵. فکر می کنند مکررا شکست می خورند
۱۶. مدام خود را سرزنش می کنند
#بازاریابی
استراتژی رهبران فروش