شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

۹ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


ارده اردکان یزد:

خواص:ارده و خواص بی نظیر آن

در کتب طب سنتی با نام رهشی امده است و ان عبارت است از کنجد پوست گرفته بریان که نرم ساییده شده باشد و به صورت مایع در اید و روغن ان را نگرفته باشند .

از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی گرم وتز است . و از مظر خواص معتقدند که برای تقویت نیروی جنسی و تقویت بدن مفید است . اگر به طور غلیظ خورده شود دیر هضم و ثقیل است و اشتها را از بین می برد برای رفع این عوارض آن را باید با عسل و سرکه مخلوط کرد و خورد .

* ارده نرم کننده ی سفتی ها و ورم ها ی سفت داخلی است و دمل ها زرا نیز نرم می کند و مسکن درد ان است هم چنین ضماد و مالیدن ان نیز همین خواص را دارد .

* در مناطق خاور دور از نظر خواص دانه ی کنجد متفق القول اید که مغذی و نرم کننده است . برای نرم کردن سینه مفید است و ملین و مسهل است .
* مدر قاعده آور است .

دانه های سیاه کنجد از نظر خواص ترجیح داده می شود .

* این دانه ها به عنوان پاد زهر مورد توجه است و به علاوه برای معالجه ی بی حسی ، کرختی ، فلج ، یبوست و کاهش فشار خون بالا تجویز می شود .
* هم چنین برای رفع بیماری ها ی رحم توصیه می شود .

* مدر قاعده اور است . دانه های سیاه کنجد از نظر خواص ترجیح داده می شود .

* همچنین برایرفع بیماری های رحم توصیه می شو . روغن دانه های کنجد جانشین برتری برای روغن زیتون است و به عنوان ظرف برای تهیه پمادها ، ماده مفیدی است و برای این کار باید سر را با آن مالش داد .

* برگهای کنجد لعاب زا می باشد و نرم کننده و محلل است دم کرده ن برای ردشد موی سر نافع است دم کرده گیاه کامل مدر است.


آدرس:

شیرازمشیر کهنه بین خیابان ٢یا٤فروشگاه زیتالا

کیلو ٢٨هزار تومان

بسیار عالی 


  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

پروفسور نانسی لی یکی از پر آوازه ترین اشخاصی است که تخصص ویژه ای در بازاریابی اجتماعی دارد. به عقیده وی بازاریابی اجتماعی فرآیندی است که طی آن از اصول و تکنیک های بازاریابی به منظور تحت تاثیر قرار دادن رفتار گروه های مورد هدف به طوری که هم به نفع جامعه باشد و هم به سود خودشان استفاده می شود. مبحث بازاریابی اجتماعی برای اولین بار توسط فیلیپ کاتلر و جرالد زالتمن در دهه ۷۰ میلادی مطرح شد. هدف اصلی بازاریابی اجتماعی ایجاد تغییر رفتار مردم است بطوری که هم منفعت خودشان و هم جامعه را دربر داشته باشد. به عبارت دیگر هدف اصلی در بازاریابی اجتماعی تاثیر بر رفتار فردی افراد و در نهایت ارتقاء سطح آگاهی جامعه می باشد و نه کسب منافع اقتصادی. بازاریابی اجتماعی عمدتاً برای ارتقای بهداشت عمومی، کاهش آسیبهای سوانح همانند سوانح رانندگی و همچنین حفاظت از محیط زیست به کار می رود. اگر بخواهید مثال هایی از بازاریابی اجتماعی داشته باشیم، تبلیغ خطرات ناشی از استفاده نکردن از کمربند ایمنی در خودرو، مبارزه علیه برخوردهای پرخاشگرانه با کودکان و بسیاری مثال های دیگری از این دست، جزیی از کمپین های بازاریابی اجتماعی هستند. کاتلر علاوه بر تالیف کتاب‌ها و مقالات متعدد در حوزه‌های مرسوم بازاریابی (بازاریابی اقتصادی)، مباحثی را نیز در زمینه یک مفهوم متناظر و خلاقانه، یعنی «بازاریابی اجتماعی» مطرح کرده است. همان‌طور که در «بازاریابی اقتصادی»، هدف اصلی به کارگیری چارچوب‌های تحلیلی علمی برای دستیابی به سود اقتصادی هر چه بیشتر می‌باشد، در «بازاریابی اجتماعی» نیز دستیابی به منافع اجتماعی هر چه بیشتر مد نظر قرار دارد. بنابراین «بازاریابی اجتماعی»، به تجزیه و تحلیل علمی برای افزایش بهره‌وری فعالیت‌های مختلف اجتماعی می‌پردازد؛ ضمن آنکه تمرکز ویژه آن بر فعالیت‌های گروه‌های خیریه با هدف کمک به فقرا می‌باشد. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که جمعیت انسان‌های فقیر در نقاط مختلف جهان، چقدر کاهش می‌یافت اگر می‌توانستیم افراد بیشتری را به دریافت به موقع واکسن‌، استفاده از پشه‌بند توری روی تخت‌خواب، مصرف به موقع داروی سل، کاهش مصرف چربی‌های اشباع در برنامه غذایی، کاهش مصرف دخانیات، تغذیه نوزاد با شیر مادر به مدت حداقل شش ماه، ترک مصرف مشروبات الکلی، و شستن مرتب دست‌ها، تشویق و ترغیب کنیم؟ همچنین، در این صورتی که موفق می‌شدیم تا تعداد کودکان بیشتری را برای ورود به سال اول مدرسه آماده کنیم و نوجوانان بیشتری را به اتمام دوره دبیرستان و رفتن به دانشگاه، پیش از ورود بازار کار، تشویق کنیم؛ و افراد بیشتری را در مورد اینکه پیش از به دنیا آوردن یک کودک، باید آمادگی‌های لازم را کسب کنند، توجیه نماییم؛ آنگاه، دردها و رنج‌های بشر چقدر کاهش می‌یافت؟ چقدر تفاوت در جامعه بشری به وجود می‌آمد، اگر ما مربیان و مددکاران داوطلب بیشتری داشتیم. چقدر بهتر بود، اگر گروه‌ها و تشکل‌های مردمی، آمادگی بیشتری برای کمک‌رسانی در زمان وقوع بلایای طبیعی داشتند و شاید از همه اینها مهمتر، اینکه چقدر شایسته بود، اگر نهادهای دولتی، سازمان‌های غیرانتفاعی، خیران و شرکت‌های تجاری، با حمایت‌های یکپارچه و هماهنگ خود، شرایطی را فراهم می‌کردند که رفتارهای اشاره شده در بالا، در سرتاسر دنیا، پرطرفدارتر و از نظر اقتصادی، امکان‌پذیرتر باشند. جالب است بدانید که «بازاریابان اجتماعی»، همه روزه در سرتاسر دنیا، مشغول پیشبرد اهدافی هستند که در بالا به آنها اشاره شد. آنها، با «نیت خیرخواهانه»، سعی دارند «رفتار انسان‌ها» را تحت تأثیر قرار ‌دهند. برای تغییر رفتار مردم، چه باید کرد؟ بسیاری از رفتارهای شایسته و مثبت، به دلایل مختلفی توسط افراد پذیرفته نمی‌شوند. برخی از رفتارهای جاری، ممکن است حالت اعتیاد داشته باشند و تغییر آنها، نیازمند یک اراده قوی باشد. برخی از رفتارها، حالت ناخودآگاه دارند و بدون فکر یا تعلیمات آموخته شده، تکرار می‌شوند. بعضی دیگر از رفتارها نیز وجود دارند که تغییر آنها نیازمند پرداخت هزینه، یا انجام تلاش‌هایی طاقت‌فرسا است. برخی دیگر از رفتارها هم برای شکل‌گیری در جامعه، نیاز به حمایت و فراهم کردن تسهیلاتی توسط سازمان‌ها و افراد دیگر دارند. هدف از بازاریابی اجتماعی، توسعه رویکردهایی سازنده، برای حمایت از اصلاح و بهبود رفتارهای مردم است. قانون اصلی این است که مخاطبان را قانع کنیم که منافع به کارگیری رفتار جدید، بیشتر از هزینه‌های ایجاد تغییر در رفتار فعلی است. برای رسیدن به این هدف، رفتار جدید‌ در نظر مخاطبان، باید ارزش بالاتری نسبت به رفتار نامطلوب فعلی پیدا کند. به عنوان مثال، برای اینکه فردی را برای ترک سیگار متقاعد کنیم، دو رویکرد کلی وجود دارد: • آگاهی افراد را از منافع رفتار مطلوب افزایش دهیم (مثلا، به جوانان نشان دهیم که چگونه، با ترک سیگار و پرداختن به ورزش، وضعیت تنفس آنها بهبود خواهد یافت). • هزینه‌های رفتار نامطلوب را افزایش دهیم (مثلا، مالیات بر مصرف سیگار را افزایش دهیم). بازاریابان اجتماعی، مانند همکاران‌شان در بازاریابی تجاری، با استفاده از چهار عنصر محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Place)، و ترغیب (Promotion)، مخاطبان را به انجام خرید، یا پذیرش رفتارهای جدید ترغیب می‌کنند. آنها‌، جذابیت یک رفتار را افزایش می‌دهند، و در برخی موارد، محصولات و خدماتی را برای پشتیبانی از آن رفتار پیشنهاد می‌کنند (محصول). آنها، هزینه یک رفتار را در مقایسه با سایر رفتارها تغییر می‌دهند (قیمت). آنها، حرکت به سمت رفتار جدید را آسان‌تر می‌کنند (مکان) یا اینکه منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت رفتار جدید را افزایش می‌دهند (ترغیب). بازاریابی تجاری که در ترغیب مردم برای بهبود زندگی مادی خود مؤثر بوده است، از مجموعه‌ای از قواعد و دستورالعمل‌ها استفاده می‌کند که به خوبی می‌توانند در بازاریابی اجتماعی نیز به کار گرفته شوند. برای مثال، به سناریویی که در ادامه تشریح می‌شود توجه کنید: یک روستا در هندوستان، که دچار شیوع ناگهانی آنفلوآنزا شده است را در نظر بگیرید. فرض کنید واکسنی وجود دارد که می‌تواند همه‌گیری آنفلوآنزا را متوقف کند؛ به ویژه، در صورتی که همه ساکنان روستا در برنامه واکسیناسیون شرکت کنند. تعداد ساکنان روستا که در برنامه واکسیناسیون شرکت می‌کنند، به قدرت عملیات بازاریابی اجتماعی بستگی دارد. سطوح زیر را می‌توان برای بازاریابی این برنامه در نظر گرفت، که از ضعیف به قوی مرتب شده‌اند: • یک بازاریاب برای ملاقات با همه خانواده‌ها و اعلام روز اجرای برنامه واکسیناسیون فرستاده ‌می‌شود. • به علاوه، بازاریاب از خانواده‌ها در مورد افراد معلول و نیازمند کمک سوال می‌کند، تا ‌در روز اجرای برنامه، برای انتقال آنها به محل مورد اجرای برنامه، تسهیلات لازم از طرف مجریان فراهم گردد. • به علاوه، بازاریاب، مزایای دریافت واکسن و خطرات احتمالی ابتلا به بیماری را برای خانواده‌ها تشریح می‌کند. • به علاوه، برنامه‌های تفریحی در محل اجرای واکسیناسیون در نظر گرفته می‌شود و این موضوع، به اطلاع خانواده‌ها می‌رسد. • به علاوه، در محل اجرای برنامه، بین شرکت‌کنندگان، غذای رایگان توزیع می‌شود. • به علاوه، بازاریاب توضیح می‌دهد که به هر فردی که واکسن را دریافت کند، هدیه‌ای داده خواهد شد (این هدیه، می‌تواند از سوی شرکت تجاری همکار تامین شده باشد). اگر بازاریاب، تنها به مرحله اول اکتفا کند، احتمالا اکثر ساکنان روستا در برنامه حضور نخواهند یافت. اطلاع‌رسانی صرف، به ندرت می‌تواند انگیزش لازم را در افراد به وجود آورد. پیشنهاد کمک برای حضور تمام اعضای خانواده، از جمله کودکان، سالمندان و معلولان، می‌تواند سطح مشارکت را افزایش دهد. کمک به روستاییان برای آگاهی از منافع واکسیناسیون، تمایل آنها را به حضور در برنامه افزایش خواهد داد. همین‌طور، توزیع غذای رایگان. در نهایت، اگر واقعا مهم است که صد درصد ساکنان روستا واکسینه شوند، در نظر گرفتن هدایایی برای جلب نظر مردم ضروری است. این رویکرد، تنها بخشی از توانمندی‌های بازاریابی برای افزایش مشارکت مردم در برنامه‌ای مانند واکسیناسیون است. اقداماتی که در بالا اشاره شد، برگرفته از رویکرد «بازاریابی عمومی» (mass marketing) است؛ به این معنا که بازاریاب برای همه افراد، بسته‌های تبلیغی و تشویقی یکسانی را در نظر گرفته است. در مقابل این رویکرد، «بازاریابی اختصاصی» (target marketing) قرار دارد. بر اساس این رویکرد، ممکن است برخی از روستاییان با هیچ‌یک از ابزارهای عمومی که در بالا اشاره شد، برای شرکت در واکسیناسیون متقاعد نگردند. همچنین، آمادگی و تمایل مردم در پاسخ به مشوق‌ها نیز متفاوت است. برخی از آنها ممکن است بر اساس باورهای فرهنگی خود، با واکسیناسیون مخالف باشند، یا آن را بی‌اثر و دردناک بدانند. اصولا، مردم دارای دیدگاه‌ها، گرایشات و عقاید متفاوتی هستند که بر رفتار و تصمیمات آنها نیز اثر خواهد گذاشت. با آگاهی از این واقعیت، یک بازاریاب ماهر و خبره، تا زمانی که با مردم و بزرگان محلی گفت‌وگو نکرده باشد و از دیدگاه‌های آنان در مورد واکسیناسیون آگاه نشده باشد، چنین برنامه‌ای را اجرا نخواهد کرد. پس از شناخت کامل از ویژگی‌های فرهنگی منطقه، می‌توان راهبردهای مناسب را برای بازاریابی برنامه واکسیناسیون برگزید. با این حال، حتی همین سناریوی اختصاصی‌سازی بازاریابی هم، که در بالا به آن اشاره شد، تنها نشان‌دهنده گوشه‌ای از قابلیت‌های رویکرد بازاریابی اجتماعی است. تا به اینجا، ما تنها یک برنامه بازاریابی اجتماعی پایین‌دستی (downstream) را برای تغییر رفتار «مشتریان» (consumers) توصیف کرده‌ایم. در کنار این اقدامات، باید بازاریابی اجتماعی بالادستی (upstream) نیز در دستور کار قرار گیرد، تا عوامل و نیروهای مهم‌تری که بر موفقیت برنامه واکسیناسیون اثر می‌گذارند نیز در نظر گرفته شود. در اینجا، به برخی از این عوامل که با اجرای موفق برنامه واکسیناسیون برای تمام افراد روستا در ارتباط هستند اشاره می‌کنیم: • بازاریاب باید بتواند هزینه‌های اجرای برنامه، مانند تهیه واکسن، ابزارها و امکانات مورد نیاز، تحقیقات بازاریابی، و پیشبرد پروژه را تامین کند. برای این کار، باید به «تحلیل بازار» اقدام نموده و شناخت خوبی از منابع بالقوه تامین مالی، مانند نهادهای دولتی، شرکت‌های علاقه‌مند و سازمان‌های غیردولتی (NGOs)، به دست آورد. • بازاریاب باید مکان مناسبی برای استقرار تجهیزات و اجرای برنامه واکسیناسیون بیابد. • بازاریاب باید برای پوشش بیمه‌ای روستاییان در برابر آسیب‌های احتمالی از برنامه واکسیناسیون، با یک شرکت بیمه وارد مذاکره شود. موفقیت یک برنامه بهبود اجتماعی، به شناخت کافی از نیازها، دیدگاه‌ها، ترجیحات، ارزش‌ها و محدودیت‌های جامعه هدف بستگی دارد. در مرحله بعد، باید از این اطلاعات برای تهیه یک برنامه موثر، برای رسیدن به رفتارهای مطلوب در جامعه هدف، چه در بالادست، و چه در پایین‌دست، استفاده کرد. بدون چنین شناختی، فعالیت‌های ضد فقر، توفیق چندانی در رسیدن به اهداف مورد نظر نخواهد داشت. به بیان ساده‌تر، اینکه تنها به یک نفر بگوییم: «بهتر است رفتار خود را اصلاح کنی»، کافی نیست. هر بسته سیگار، حاوی هشداری در مورد خطرات کشیدن سیگار برای سلامتی است؛ اما همه می‌دانیم که دادن این اطلاعات،‌ به تنهایی کافی نیست. هدف از بازاریابی اجتماعی، پرکردن این خلأها و کمک به برنامه‌های اصلاح و بهبود اجتماعی، برای رسیدن به اهداف ارزشمندی است که برگزیده‌اند.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

اصول تبلیغاتی دکتر گوبلز

 مبلغان باید از وقایع و افکار عمومی آگاهی داشته باشند

گوبلز اعتقاد داشت که طرح های تبلیغاتی را فقط با مراجعه دائمی به اطلاعات موجود در جامعه می توان اجرا کرد، زیرا که در غیر این صورت تبلیغات با حوادث و افکار مردم منطبق نخواهد بود.گوبلز غالبا به سخنان مادرش گوش می داد و معتقد بود که که « آشنایی مادرم با احساسات و عواطف مردم بیش از دانشمندانی است که در برج های عاجگون تحقیقات علمی می نشینند. در سخنان مادرم همیشه صدای مردم را به گوش خود می شنوم که در باره اوضاع و احوال اجتماع سخن می گویند»

 طرح های تبلیغاتی را باید رهبران مقتدر به مرحله اجرا درآورند

این اصل در تئوری نازی ها از نظر تمرکز قوا و نزد گوبلز به خاطر جاه طلبی اش مورد قبول بود و البته جواب نیز داده بود چرا که آلمان ها همیشه نسبت به هدف های تبلیغاتی که بوسیله رهبری مقتدر و مشهور طرح می شد، توافق و همکاری از خود نشان می دادند. گوبلز پیوسته نتایج مهمی را که از نطق هیتلر – خصوصا به هنگام بحران ها واغتشاش ها- حاصل می شد، به طور دقیق پیش بینی می کرد و عقیده داشت که نطق های هیتلر مورد توجه آلمان ها قرار خواهد گرفت و دشمنان را نیز کاملا متحیر خواهد کرد

از همین رو گوبلز بر این عقیده بود که مبلغ مقتدر باید سه وظیفه را به عهده بگیرد:

الف) مبلغ باید همه دستورهای تبلیغاتی را به مرحله اجرا در آورد

ب) مبلغ باید دستورهای تبلیغاتی را برای ماموران عالی رتبه روشن سازد و روحیه آنها را تقویت کند.

 ج) مبلغ باید بر فعالیت های سازمان های دیگری که از نظر تبلیغاتی حائز اهمیت می باشند پیوسته نظارت داشته باشد.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

جذب مشتری

جذب مشتری یک نبرد دشوار است

برای این که فردی را قانع کنیم محصول یا خدمات ما را خریداری کند، راه سختی پیش رو داریم. آن‌ها ابتدا باید فلسفه و هدف شرکت ما را درک و به آن اعتماد کنند. در درجه‌ی بعدی باید محصول را به‌خوبی به آن‌ها معرفی و برای آن تبلیغ کنیم. پس از این مراحل، تنها پنج تا ۲۰ درصد احتمال دارد که مشتری جدید به خریدار ما تبدیل شود. همه‌ی مراحل گفته‌شده نیازمند هزینه هستند و در صورت جواب نگرفتن، خسارت زیادی به ما تحمیل خواهند کرد.

اما فروش به مشتریان قبلی و خریداران وفادار، به‌مراتب آسان‌تر است. آن‌ها فلسفه و فرهنگ شرکت را درک کرده‌اند. طبق آمار، احتمال خرید محصول جدید توسط آن‌ها ۶۰ تا ۷۰ درصد است. در نتیجه با هزینه‌ای بسیار کمتر از جذب مشتری جدید، می‌توان محصول جدیدی برای مشتری‌های دائمی طراحی کرد و علاوه بر تمرکز بر حل مشکلات آن‌ها، گسترش شرکت را نیز پی گرفت.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

پردازش داده، ابزار مفید حفظ مشتری

استفاده از داده‌های آماری یکی از مفیدترین راه‌های حفظ مشتری است. شما با مطالعه‌ی رفتار مشتریان، نیازهای پیشین آن‌ها، دلایلشان برای خرید محصولتان و همچنین نیازهای برطرف‌نشده، می‌توانید محصولات و خدمات جدید را به‌منظور بهبود تجربه‌ی آن‌ها توسعه دهید. راه اصلی جمع‌آوری این داده‌ها، گرفتن بازخورد و نظرسنجی از مشتریان است.

با پیدا کردن نیازهای برطرف‌نشده، می‌توانید با همکاری شرکت‌هایی با اهداف مشابه، محصولاتی اشتراکی تولید کنید و مشتریان را بیش از پیش راضی نگه دارید. نکته‌ی دیگر این است که از مشتریان در مورد تجربه‌ی استفاده از محصولات بپرسید. به احتمال زیاد برخی از امکانات و قابلیت‌های محصول شما فایده‌ای برای آن‌ها نداشته و استفاده نشده‌اند. دلایل این استفاده نشدن را بپرسید و سعی کنید به‌روزسانی یا محصول جدیدی برای آن عرضه کنید.

در پایان باید به این نکته اشاره کنیم که جذب مشتریان جدید نباید به‌طور کامل از چشم‌انداز بازاریابی شما حذف شوند. در واقع تلاش برای وفادار کردن مشتریان فعلی، به‌نوعی بازاریابی برای جذب مشتریان جدید نیز هست؛ چرا که مردم عادت دارند محصولات خوب و باکیفت را به هم معرفی و یکدیگر را به خرید آن‌ها تشویق کنند.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

فروشندگان خبره به خوبی می دانند که فروش محصولات در مکان های مختلف تا چه اندازه ارزشمند است. شرکت های کوچک انتخاب های بالقوه ی زیادی برای فروش دارند؛ به عبارت دیگر جستجو برای مشتریان بسیار آسان تر است. با استفاده از ده روش موثر زیر شرکت خود را به یک فروش موفق برسانید:

  1. مشتریان را ترغیب کنید که محصول گرانتر را بخرند

یک روش موثر برای فروش محصول به مشتری این است که یک محصول گرانتر را به او پیشنهاد بدهیم. با این روش، نیاز به کار اضافی برای فروش یک محصول مانند پیدا کردن یک مشتری دیگر نیست. مشتری برای خرید یک محصول خاص با شما تماس گرفته یا شخصاً به شرکت شما آمده است. به عنوان مثال، این مشتری می خواهد کالای X را به قیمت ۱۰۰ هزار تومان خریداری کند، اینجاست که فروشنده می تواند به او محصول Y را که قیمت آن ۱۴۰ هزار تومان است اما به جای محصول مورد نظر مشتری مزایای بیشتری مانند ضمانت نامه طولانی تر دارد به او پیشنهاد بدهد. این روش فروش بسیار ساده است زیرا فروش محصول را با خدمات بهتر برای مشتری ادغام می کند.

  1. محصولات را به طور مستقیم بفروش برسانید

بازاریابی به صورت فروش مستقیم می تواند هزینه های بالایی داشته باشد اما موثر است. در این روش محصولات یا خدمات خود را از طریق تبلیغات اینترنتی یا تلویزیونی به فروش برسانید. بنابراین وقتی که مشتری محصولات را مشاهده نمود با شما تماس می گیرد یا به فروشگاه اینترنتی تان سر می زند و بلافاصله خرید خود را انجام می دهد.

  1. مشتریان خود را از به روز شدن محصولات آگاه کنید

یک روش مفید برای بهبود فروش و حفظ مشتریان این است که به آن ها پیشنهاد دهیم که محصولات جدید و به روز شده را خریداری کنند. بنابراین می توانیم با احترام کامل با مشتریان کنونی تماس بگیریم و به آن ها خبر دهیم محصولات به روز شده ای در فروشگاه خود داریم. علاوه بر این می توانیم به آن ها پیشنهاد دهیم که به دلیل وفاداری آن ها و محصولات ما در صورت خرید فوری به آن ها تخفیف خواهیم داد.

  1. محصولات را به صورت پکیج بفروشید

اگر بخواهیم که محصولات را به صورت تکی و جدا جدا بفروشیم فرایند فروش بسیار زمان بر خواهد بود و حتی ممکن است بی نتیجه باشد. در نتیجه می توان به جای فروش یک محصول، چند محصول را بصورت دسته بندی شده و بسته ای بفروش رساند. به عنوان مثال، می توان یک سِت کامل از محصولات مراقبت از پوست را در یک بسته قرار داد به جای اینکه مرطوب کننده و تمیز کننده را تک تک فروخت. در صورتی که مشتری خواهان تمام بسته نبود می توان آن ها را به صورت تکی فروخت.

  1. محصولات را به صورت اینترنتی به فروش برسانید

اگر محصولات را از طریق یک سایت معتبر و امن به فروش برسانید بسیار بهتر است. علاوه بر این مشتریان ترجیح می دهند که اینترنتی خرید خود را انجام دهند زیرا راحت تر است و لزومی ندارد که شلوغی خیابان ها را نیز تحمل کنند. بنابراین یک کاتالوگ اینترنتی از محصولات شرکت فراهم کنید و در آن محصولات به علاوه‌ی قیمت هر محصول در کنار آن را به خوبی توصیف کنید. برخی از شرکت ها برای خریدهای اینترنتی تخفیفاتی نیز لحاظ می کنند.

  1. محصولات خود را با استفاده از کاتالوگ به فروش برسانید

بسیاری از مردم ترجیح می دهند که با دیدن کاتالوگ، کالای مورد نظر خود را خرید نمایند. شما باید کاتالوگ محصولات متداول خود را برای مشتریان ارسال نمایید. در این کاتالوگ سعی نمایید که محصولات را بر اساس دپارتمان طبقه بندی کنید یا اینکه محصولات مربوط به فصل فعلی فروش را در صفحه ی اول کاتالوگ قرار دهید تا نظر مشتریان را بیشتر جلب نماید.

  1. با برگزاری نمایشگاه ها و نمایش محصولات، فروش را انجام دهید

اگر دوست دارید که مردم را ملاقات کنید و به صورت حضوری کیفیت محصولات خود را به آن ها نشان دهید، برگزاری نمایشگاه و نمایش محصولات بهترین انتخاب می باشد. فقط لازم است که برنامه ریزی مناسب داشته باشید و هزینه ی فضای مورد نیاز نمایش محصول را تقبل کنید. بنابراین باید زمانی را برای دعوت افراد و پاسخگویی به آن ها اختصاص دهید. این روش معمولاً فصلی است بنابراین ممکن است فروش به این شیوه تا حدی محدود باشد.

  1. با نمایش محصولات خود در فروشگاه، فروش را انجام دهید

شرکت های کوچک که داری فروشگاه هستند برای فروش کالاهای خود باید از نمایش محصولات در فروشگاه استفاده کنند. بسیاری از سازندگان از بسته هایی که جنبه ی پوستر، استند و بنرهای رنگارنگ دارد استفاده می کنند. قفسه های جذاب را در فروشگاه به گونه ای چیدمان کنید که محصولات به خوبی در دید مشتری باشد. فراموش نکنید که فروشگاهی مرتب و منظم را برای خرید مشتریان فراهم کنید.

  1. با استفاده از مهمانی های خانگی محصولات را به فروش برسانید

برخی از صاحبان مشاغل کوچک با استفاده از مهمانی های خانگی فروش خود را انجام می دهد. در این روش صاحبان شرکت نمونه هایی از محصولات خود را به افراد می دهند و سفارشات را دریافت می کنند. مهمانی های خانگی شبکه ای از مشتریان را که خواهان خرید در یک فضای آرام هستند، فراهم می نماید.

  1. از رویدادها برای فروش محصولات استفاده کنید

رویدادهای سالانه، فصلی و ماهانه می تواند سطحی از هیجان را در مشتریان به وجود آورد و آن ها را تشویق به خرید نماید. با برگزاری رویدادهایی مانند مراسم روز افتتاحیه، خیریه یا تعطیلات، فروش را انجام دهید. نمایش مد در فروشگاه نیز می تواند روش خوبی برای فروش محصولات باشد.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰


بازار هدف شما شامل افراد و کسب و کارهایی می شود که به احتمال زیاد آنچه که شما می فروشید را، می خرند. در این بخش نحوه شناسایی بازار هدف توضیح داده شده است، بنابراین می توانید تلاش های بازاریابی خود را به آنها اختصاص دهید.

  • چگونه بازار هدف خود را بشناسیم؟

شناسایی بازار هدف هنگام راه اندازی یک کسب و کار و یا ارائه محصولات و خدمات جدید، از مهم ترین مراحلی است که به آن نیاز پیدا خواهید کرد. وقتی شما بر شناسایی مشتریان هدف تان، مدیریت درستی داشته باشید نه تنها بهترین محصول متناسب با نیاز آن ها را تولید خواهید کرد بلکه می توانید استراتژی تبلیغات و ترفیعات بهتری برای علاقه مند نمودن و جذب آن ها برای خرید، داشته باشید. اما چگونه می توانید بازار هدف خود را شناسایی کنید؟ در اینجا شش معیار مهم ارائه شده است، که به شما کمک می کند بر روی افرادی که به احتمال زیاد محصول شما را خریداری خواهند کرد، تمرکز کنید.

معیاراول  شناسایی بازار هدف : با یک مشکل شروع کنید

یک راه خوب برای تعیین بازار هدف و مشتریان بالقوه، شفاف سازی مشکلی است که محصول شما آن را حل خواهد کرد. برای مثال فرض کنید  یک سرویس نظافت منزل راه اندازی کرده اید، مشکلی که شما با ارائه این سرویس حل خواهید کرد نظافت منزل برای افرادی که نمی توانند و یا نمی خواهند این کار را خودشان انجام بدهند، است. خانواده های با درآمد بالا، خانواده هایی که هر دو شاغل هستند و افراد مسن تر که دیگر توانایی نظافت خانه را ندارند، این گروه ها مشتریان بالقوه ی خدمات شما را شکل می دهند.

 معیار دوم شناسایی بازار هدف : تعریف ویژگی های مشتریان

لیست کردن ویژگی های مشتریان فعلی تان یکی دیگر از گام های مهم جهت شناسایی مخاطبان هدف است. این ویژگی ­ها لزوما نباید شخصی باشند؛ و ممکن است به سبک زندگی، درآمد کسب شده، درآمد قابل تصرف، موقعیت جغرافیایی، سرگرمی ها و بسیاری چیزهای دیگر مربوط باشند.

معیار سوم شناسایی بازار هدف : بازار اصلی شما کدام است؟

بسیاری از محصولات و خدمات به نیازهای افراد مختلفی پاسخ می دهند، با این وجود مخاطبان و بازار اصلی خود را دارند. این دسته از مخاطبان، افرادی هستند که:

  • بیشترین سود را به دست می آورند.
  • بیشترین نیاز را به این محصولات – خدمات دارند.
  • توانایی پرداخت پول برای آن محصول یا خدمات را دارند.
  • بیشترین مقدار از محصولات – خدمات را به صورت منظم خریداری می کنند.

شما باید زمانی که در تلاش برای شناسایی بازار هدف خود هستید، شناسایی این مخاطبان را در اولویت قرار داده و بر آن متمرکز شوید.


معیار چهارم در شناسایی بازار هدف : مطالعه مشتریان فعلی

ارزیابی مشتریان فعلی و شناسایی ویژگی های مشترک آن ها، درک این که چرا مشتریان فعلی تان از شما خرید می کنند و همچنین ارزیابی اینکه کدام یک از آن ها مشتریان وفادارتری هستند یک راه عالی برای دانستن آن است که، چه افراد دیگری می توانند یک مشتری بالقوه برای شما باشند. اکنون شما مشخصات افرادی را که به احتمال زیاد مشتریان شما خواهند شد را می دانید. این یک نقطه شروع خوب برای شناسایی بازار هدف خواهد بود.

معیار پنجم  : بازار هدف رقبای شما چه کسانی هستند؟

پیگیری اینکه رقبا در حال انجام چه کارهایی هستند می تواند به شما جهت تعیین بازار هدف و شناسایی مخاطبان هدفتان کمک کند. شاید رقبایتان فرصتی را در بخش خاص از بازار شناسایی کرده و در حال بهره برداری از آن هستند. همواره حواستان به کمپین های بازاریابی، مجلات، وب سایت ها و رسانه های اجتماعی رقبا باشد تا اساس هدف گیری مشتریان آنها را درک کنید.

معیار ششم در شناسایی بازار هدف : چه کسی و چرا از شما خرید می کند؟

شاید این نکته کمی عجیب به نظر برسد که تنها شناخت نوع مشتریانی که به خدمات شما نیاز دارند برای فروش موفق کافی نیست. به عنوان مثال فردی مسن که به تنهایی زندگی می کند ممکن است نیاز به فردی جهت نظافت خانه خود داشته باشد اما استطاعت مالی برای پرداخت آن را نداشته باشد. مشتریان واقعی افرادی هستند که علاوه بر نیاز، توانایی پرداخت برای محصول یا خدمت را نیز داشته باشند.

نکته نهایی : به یاد داشته باشید “هر کسی” بازار هدف شما نیست. حتی اگر همه مردم و یا همه افراد در یک صنعت خاص به آنچه که شما می فروشید نیاز داشته باشند، شما قادر به ارائه محصول – خدمت به “همه”، با توجه به بودجه محدود کسب و کارهای کوچک، نخواهید بود. برای رسیدن به موفقیت از راهنمایی های بالا، برای شناسایی بازار هدف خود استفاده کنید. این معیارها به شما کمک می کند بر آن دسته از مشتریانی که به احتمال زیاد اقدام به خرید در حجم بالا می کنند، تمرکز کنید.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

انتخاب بازار هدف فروش:

نکات اصلی که در این مقاله توضیح داده می‌شود شامل موارد زیر است:

  1. چرا هدف قرار دادن همه‌ی مردم به‌عنوان بازار فروش محصولتان ایده‌ی بسیار بدی است.
  2. چرا بازاریابی انبوه می‌تواند برای محصولتان ضرر داشته باشد و بیشتر ازآنچه فکر می‌کنید برای شما هزینه‌بردار باشد.
  3. چگونه از “شاخص PVP” برای انتخاب بهترین بازار فروش استفاده کرد.
  4. چرا باید بازار محدود تمرکز کرد و ماهی بزرگی در حوض کوچک شد.
  5. نحوه در دست داشتن کنترل قیمت‌ها.
  6. چرا باید از تبلیغات لیست بلندی از محصولات  باید خودداری کنید.
  7. چگونه ذهن مخاطبان خود را پیش‌بینی کنید تا بفهمید که دقیقاً چه چیزی می‌خواهند.
  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

تقسیم بندی بازار (Market Segmentation) یکی از بحث‌های بسیار مهم در بازاریابی و فروش است که به علت اهمیتش، ما در متمم آن را در قالب سلسله درس‌های جداگانه‌ ارائه کرده‌ایم.

چون تجربه نشان داده که این نوع جدا کردن درس‌ها، باعث تمرکز بیشتر دوستان متممی بر موضوعات و یادگیری بهتر و عمیق‌تر می‌شود (ما این کار را پیش از این هم انجام داده‌ایم. به عنوان مثال، بحث حمایت اجتماعی را از دلِ درس‌های مدیریت استرس بیرون آورده‌ایم).

با این حال، برای تأکید بر اهمیت تقسیم بندی بازار و نیز ایجاد انگیزه در شما برای مطالعه‌ی دقیق‌تر این بحث، تعدادی سوال را در این‌جا فهرست کرده‌ایم.

سوال‌هایی که برای یافتن پاسخ آن‌ها، نیازمند درک مفهوم بخش بندی بازار و نیز استفاده از ابزارهای آن هستیم.


  • حسین هاشمی مهر