شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصرف کننده» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تبلیغ نویسی

تبلیغ نویسی که همان نوشتن متن تبلیغاتی برای جذب مشتری است. copy-writing یکی از ابزارها و روش های متقاعد سازی مشتری می باشد. تبلیغ نویسی بر روی روان و افکار و تصمیم مشتری کار می کند تا در صفحه سایت شما آن اقدامی را که مدنظر شما است مشتری بدان عمل کند.

به عنوان مثال آدرس ایمیلش را وارد کند، از شما خرید انجام دهد و یا اینکه فایلی را دانلود کرده و مطالعه کند. متاسفانه اگر سایت های ایران را رصدی داشته باشیم می بینیم که ۹۹ درصد از سایت های ایرانی در صفحات محصول یا خدمات خود فاقد یک تبلیغ نویسی خوب هستند.

اگر متن تبلیغاتی خوب ننویسید چه می شود

بر این اساس اگر ما یک محصول و یا خدمات عالی داشته باشیم ولی نتوانیم مشتری را متقاعد سازیم و یا یک متن تبلیغاتی برای جذب مشتری نداشته باشیم تا از خدمات ما استفاده کند و یا محصولات ما را خرید کند، بی فایده خواهد بود.

چه بسا افرادی هستند که دانش تبلیغ نویسی عالی دارند، هرچند هم که محصول با کیفیت و یا خدمات عالی هم نداشته باشند با هنر تبلیغ نویسی توانسته اند مشتریان بسیاری به سمت محصولات و یا خدمات خود سرازیر کنند.

خلاقیت و داشتن ذهن مثبت برای هر فردی که کسب و کار خود را می خواهد توسعه دهد لازم است. کتاب های ماهان تیموری در رابطه با این موارد واقعیت های خوبی را بیان کرده است.

در کجا از متن جذب مشتری استفاده می شود؟

البته تبلیغ نویسی محدود به سایت نمی شود. تبلیغ نویسی در شبکه های اجتماعی، بیلبوردهای شهری، تراکت ها، بروشورها و حتی تبلیغات کلامی هم کاربرد دارد و شما می توانید آن را در جهت متقاعد سازی مشتری از آن استفاده کنید.

صفحات فرود وب سایت ها (تبلیغ نویسی صفحه محصول سایت)

محتوا و مقالات وب

نوشتن ایمیل

نوشتن متن های بنر های تبلیغاتی

نوشتن CTA ها

و …

نکاتی برای نوشتن پیام های تبلیغاتی

متن تبلیغاتی جذاب خود را با توجه به این نکات بنویسید

متاسفانه در بسیاری از سایت های ایرانی مشاهده می کنیم که در صفحه محصول فقط چند عکس از محصول و قیمت آن را نوشته است و هیچ آثاری از توضیحات اضافی و مزایایی که این محصول برای خریدار خواهد داشت، نیست. نه عنوان مناسبی و نه نوشته ی متقاعد سازی مناسبی در جهت اقدام به خرید مشتری وجود ندارد و بعد از مدتی صاحب سایت ادعا می کند که من چند سال است که این سایت را دارم ولی خریداری برای محصولاتم ندارم.

در زمان نوشتن، خود را جای مشتری قرار دهید.

این مهم ترین جنبه یک پیام تبلیغاتی خوب است، اما اکثر اوقات، نادیده گرفته می شود. خود را به جای خواننده پیام تصور کنید، و دقیقا چیزی را بنویسید که او می خواهد بداند، نه چیزی که شما می خواهید بیان کنید. و در مورد شعار ها و تله ها دقیق بنویسید.

نکته دیگر اینکه شما تنها یک فضای کوچک برای جذب مشتری دارید، اگر تنها تأکید بر تجارت شما باشد، فرصت طلایی را از دست می دهید. به یاد داشته باشید که نگرانی اصلی مشتری، پاسخ گفتن به خواسته ها و نیازهای خودش است، نه افزایش رقم حساب مانده حساب شده در بانک ملی!

کسب درآمد از تبلیغ نویسی

نوشتن یک متن جذاب برای تبلیغات دیگران

از تبلیغ نویسی برای دو منظور می توانید استفاده کنید یا برای خودتان کسب و کار راه بیندازید و برای خدمات و محصولات دیگران تبلیغ نویسی کنید و یا اگر صاحب کسب و کاری هستید در محصولات و یا خدمات خودتان استفاده کنید.

نوشتن متن جذاب شامل چه المان هایی می شود

عنوان متن

متنی که شما برای عنوان می نویسید باید کاربر را به مطالعه ادامه متن ترغیب کند. باید در عنوان آرزوی مشتریتان آمده باشد. باید به گونه باشد که مخاطب آن را باور کند و عنوان متن به گونه باشد که حس ترس را در مخاطب ایجاد کرده و ترغیب در خرید آن محصول یا استفاده از خدمات شما وادار سازد. و در حالت کلی باید در همان ۳ ثانیه ی ابتدایی مخاطبتان را مجذوب کند.

بدنه متن

شما باید بازار هدفتان یعنی نیاز مشتریانتان را به خوبی بشناسید. در بدنه متن دوباره به نیاز و آرزوی مخاطبتان اشاره کنید و برای حل آن محصول و یا خدمات خود را پیشنهاد دهید.

بیان مزیت های محصول و خدمات

بجای اینکه از خصوصیات محصول و خدماتتان بنویسید، از مزیتی صحبت کنید که خدمات و یا محصولتان برای مشتری خواهد داشت. زیرا مشتری نتیجه و مزیت را خرید می کند نه ویژگی های فنی که محصول و خدمات شما دارد.

ایجاد ارزش

برای مشتریتان ایجاد ارزش افزوده کنید. بیشتر از انتظار مخاطب ظاهر شوید. در کنار خدمات و محصولی که مشتری از شما خرید کرده، هدایا، بن های تخفیف و یا خدمات رایگان دیگر هم هدیه دهید.

اعتماد سازی کنید

مشتری تنها از روی صفحه ی محصول از شما خرید انجام نمی دهد، بلکه صفحه تماس با ما و درباره ما هم بر روی تصمیم خرید مشتری دخیل هستند. پس صفحه تماس با ما و درباره مای زیبا و جامعی داشته باشید. و همچنین اعلام کنید که محصولتان دارای گارانتی و ضمانت بازگشت وجه دارد.

تمرکز روی نقاط قوت

بر روی نقاط قوت محصولتان تمرکز کنید. منفی ننویسید. موردی را که رقیبان شما ندارند آن را در محصولتان برجسته کنید. مشتری هایتان را متقاعد بسازید که محصول شما مسئله و مشکلشان را حل خواهد کرد.

دعوت به اقدام کنید.

در صفحه خرید مشتری را متقاعد کنید که خرید این محصول یا خدمات کاملا به نفع او خواهد بود، چون محصول شما مشکلات او را حل خواهد کرد. و اگر فرصت خرید را از دست بدهند دیگر ممکن است شرایط مشابهی برای او پیش نیایید.

پشتیبانی انجام دهید

بعد از اینکه مخاطب شما دکمه خرید را کلیک کرد و تبدیل به مشتری شما شد، شما لازم است که پشتیبانی محصولات و خدماتتان را برای خریدار شروع کنید. انجام پشتیبانی یکی از راه های اعتماد سازی مشتری می باشد.

روش های نوشتن متن تبلیغات اینترنتی برای رسیدن به فروشی فوق العاده

نوشتن عنوان‌های جذاب برای تبلیغات

۱۰ معیار برای تشخیص مناسب بودن عنوان

عنوان مهم‌ترین بخش یک تبلیغ چاپی و همینطور تبلیغات آنلاین به‌شمار می‌رود و برای موفقیت تبلیغ حیاتی است. ۹۵ درصد افراد فقط عنوان‌ها را می‌خوانند و اگر عنوان به اندازه کافی جذاب باشد، مطلب را می‌خوانند.

وقتی روزنامه می‌خوانید، چه چیزی شما را به خواندن مقاله‌ای خاص ترغیب می‌کند؟ بله عنوان مقاله. در حقیقت خواندن روزنامه بررسی عناوین است و هرگاه به عنوان جالبی برسید، متن آن ‌را می‌خوانید.

آیا عنوان بزرگ‌ترین مشکل، نگرانی یا آرزوی مشتری را مورد هدف قرار داده است؟

آیا از عناوین ابهام‌برانگیز، خنده‌دار و با مزه استفاده می‌کنید؟

آیا عنوان از واژه‌های قدرتمند استفاده می‌کند؟

آیا عنوان مشتری را مخاطب ساخته است یا بسیار کلی است؟

آیا شکل‌بندی عنوان مناسب است؟

آیا عنوان علایق شخصی خواننده را تحریک می‌کند؟

آیا عنوان کاملا واضح و شفاف است؟

آیا عنوان ویژه و دقیق است؟

آیا برای تهیه عنوان وقت کافی اختصاص داده‌اید؟

آیا عنوان باورکردنی است؟

برای مردم سرعت اهمیت زیادی دارد، در خریدهای پستی مردم ترجیح می‌دهند از فردی خرید کنند که کالا را زودتر به‌دستشان می‌رساند. همچنین دوست دارند با استفاده از محصول، در کمترین زمان به نتیجه موردنظر برسند. اگر بهترین قرص‌های لاغری را بفروشید، اما زمان تاثیر آن‌ها یک سال باشد، به احتمال زیاد شکست خواهید خورد.

مثالی از عنوان مناسب: «ببینید چگونه دکتر فرضی ترس از ارتفاع شما را در پانزده دقیقه درمان می‌کند.»

متن تبلیغاتی جذاب خود را با توجه به این نکات بنویسید

ساختار پیام تبلیغاتی باید منظم باشد.

پیام های تبلیغاتی، مانند مقالات ابتدایی، باید دارای یک مقدمه، متن اصلی و نتیجه گیری باشد.

پیام باید به راحتی قابل خواندن باشد. پیچیدگی دشمن تبلیغات است !

بسیاری از پیام های تبلیغاتی ، بدون اینکه خوانده شوند، دور انداخته می شوند، زیرا بیش از حد، پیچیده به نظر می رسند.

توجه خواننده را جذب کنید

عنوان یا تیتر تنها به تبلیغات محدود نمی شود. از عنوان ها می توان برای پیام ها نیز استفاده کرد. بدین طریق، شما چیزی را به خوانندگان اعلام می کنید که با فونت بولد شده(برجسته)، باید توجهشان را جلب کند.

همین طور شما می توانید از هدلاین های بلند تر استفاده کنید (سه یا چهار جمله یا کلمه به نسبت متون) تا اهمیت اطلاعات را نشان دهید. در هر صورت، همیشه کاری کنید تا بازدیدکننده، متقاعد شود تا هدلاین را مطالعه کند. چیز شبیه به صفحات لندینگ در وب سایت های بزرگ.

 

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

رفتار مصرف‌کننده علم مطالعه افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها و فرایندی است که آن‌ها طی می‌کنند تا یک محصول، سرویس، تجربه یا ایده را انتخاب، حصول اطمینان و استفاده کنند و در نهایت دور بریزند تا نیازهایشان برطرف شود و همچنین مطالعه اثری که این فرایند بر روی مشتری و جامعه می‌گذارد. این علم مواردی همچون روانشناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی اجتماعی، بازاریابی و اقتصاد را در هم می‌آمیزد. این علم در تلاش است تا فرایند تصمیم‌گیری خریداران را چه به شکل یک به یک و چه گروهی درک کند، مواردی همچون چگونگی اثر احساسات برای رفتارهای خرید. این علم ویژگی‌های مشتری از قبیل ویژگی‌های جمعیت شناختی و معیارهای رفتاری را مطالعه می‌کند تا خواسته مردم را بفهمد. این علم همچنین تلاش می‌کند تا اثر گروه‌های همچون خانواده، دوستان، ورزشکاران، گروه‌های مرجع و کل جامعه را بر روی خریدار ارزیابی کند.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

مدیران خوب از دیدگاه کارکنان چه ویژگی هایی دارند؟ 📝بر اساس تحقیقی که در شرکت گوگل انجام شد، کارکنان گوگل ویژگی های ذیل را برای مدیران خوب معرفی کردند: 1⃣ مدیران خوب، یک مربی خوب برای کارکنان هستند؛ 2⃣ تیم شان را توانمند می کنند؛ 3⃣ مدیرانی جزئی نگر نیستند؛ 4⃣ برای رفاه و موفقیت کارکنان ارزش قائلند و همتشان بر آن است؛ 5⃣ نتیجه مدار هستند و بهره ور 6⃣ ارتباطات خوبی با کارکنان دارند و شنود موثری در طی فرآیند ارتباطات دارند؛ 7⃣ به کارکنان کمک می کنند تا مسیر پیشرفت شغلی شان را طی کنند؛ 8⃣چشم انداز مشخص و شفافی برای تیم شان دارند؛ 9⃣ مهارت های تکنیکی قوی دارند و مشاور و کمک کار خوبی برای اعضای تیم شان هستند. #توانمند_سازی #انگیزش

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

هرگز فکر نکنید با داشتن پول زیاد شما ثروتمند خواهید بود.

در دنیای امروزی ثروت فراتر از پول است


ناپلون هیل در کتاب کلید طلایی 15 نوع ثروت را معرفی می کند که داشتن آنها ما را ثروتمند میکند:


1- نگرش مثبت

2- ارتباط موثر

3- ادب

4- یادگیری مادام العمر

5- انضباط شخصی

6- تندرستی واقعی

7- آرامش خاطر

8- خلاقیت

9- عشق ورزیدن به کار

10- داشتن برنامه و هدف

11- داشتن قلب و زبان شاکر

12- درک دیگران

13- استفاده موثر از زمان

14- بخشندگی

15- اعتماد به نفس


#98_را_با_تغییر_آغاز_کنید 


@DR_KHODAEEI

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

Bsc تکنیک

من از کسی که 10 هزار تکنیک را می داند نمی ترسم ، من از کسی می ترسم که یک تکنیک را 10 هزار بار تمرین کرده. در اجرای  تکنیک BSC  ماهر شویم.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰


پیچیدگی و ظرافت تصمیم گیری در کسب و کار، مدیریت استراتژیک را ضروری می سازد. مدیریت فعالیتهای متنوع و چند بعدی درونی، تنها بخشی از مسؤولیتهای مدرن مدیران است. محیط بلافصل برونی مؤسسه مجموعه بعدی عوامل چالش انگیز را فرا می آورد. این محیط، رقبا را هر وقت که سود امکان پذیر به نظر آید، تأمین کنندگان منابعی که روز به روز کمیاب تر می شوند، سازمانهای دولتی که بر تبعیت از مقرراتی فزاینده نظارت می کنند و مشتریانی که خواسته های غالبأ نامعقول شان باید پیش بینی شود را در بر می گیرد. محیط برونی دور نیز بر جو عمومی ولی با نفوذی که مؤسسه در آن قرار دارد تأثیر می گذارد. این محیط شرایط اقتصادی، تغییرات اجتماعی، رجحان های سیاسی و پیشرفتهای فنی را در برمی گیرد که همه را باید پیش بینی، نظارت و ارزیابی کرد و در تصمیم گیری سطح بالا دخالت داد. با این وجود این تأثیرها غالبا پائین تر از چهارمین عامل عمده در تصمیم گیری مدیریت عالی قرار می گیرند، که عبارت است از، هدفهای متعدد و غالبأ ناپایدار صاحبان منافع مؤسسه: سهامداران، مدیران عالی، کارکنان، اجتماعات، مشتریان و کشور.
به منظور برخورد اثربخش با همه عواملی که بر توانایی شرکت در رشد سود آور آن تأثیر دارند، مدیران فرایندهای مدیریت استراتژیک را به گونه ای طراحی می کنند که به نظرشان وضعیت بهینه مؤسسه را در محیط رقابتی اش تسهیل می نماید. چنین استقراری به این لحاظ امکان پذیر است که فرایندهای استراتژیک برآورد دقیق تری از تغییرات محیطی فراهم می کنند و برای واکنش نسبت به فشارهای داخلی یا رقابتی آمادگی بیشتری پدید می آورند.
از پایان جنگ دوم جهانی به این سوی، فرایندهای مدیریتی با دامنه وسیع و مقیاسی بزرگ، بویژه به عنوان عکس العمل بزرگ شدن اندازه و تعداد مؤسسات رقیب، توسعه دخالت دولت به عنوان یک خریدار، فروشنده، ناظم و رقیب در بازار آزاد، و درگیر شدن بیشتر کسب و کار در بازرگانی بین المللی، به شدت پیچیده شده اند. می توان گفت که عمده ترین پیشرفت فرایندهای مدیریت، در دهه ۱۹۷۰ روی داد. «برنامه ریزی بلندمدت»، «مدیریت مؤسسات جدید»، «طرح ریزی، برنامه ریزی، بودجه بندی» و سیاست بازرگانی»، با تأکید بیشتر بر پیش بینی محیط و ملاحظات درونی و برونی در تدوین و اجرای برنامه ها در هم تنیده شد. این رویکرد فراگیر به عنوان مدیریت استراتژیک یا برنامه ریزی استراتژیک شناخته می شود (۱)
تعریف:

مدیریت استراتژیک عبارتست از:

مجموعه تصمیمات و فعالیتهای موجد صورت بندی و اجرای استراتژی طراحی شده برای دستیابی به هدفهای سازمان.

این کار شامل توجه به نه حوزه پراهمیت است:

  1.  تعیین رسالت شرکت، شامل بیانیه های کلی درباره قصد، فلسفه و هدفهای آن.
  2.  تجزیه و تحلیل شرکت به نحوی که وضعیت و توانایی های درونی آن را نشان دهد.
  3.  ارزیابی محیط خارجی شرکت برحسب رقابت و عوامل عمومی اوضاع و احوال.
  4. تجزیه و تحلیل گزینه های ممکن که از برابر نهادن وضعیت شرکت و محیط خارجی نمایان شده اند.
  5. تشخیص گزینه دلخواه، هنگامی که امکانات در پرتو رسالت شرکت سنجیده می شود.
  6. انتخاب استراتژیک مجموعه هدفهای بلندمدت و استراتژی های اصلی لازم برای دستیابی به گزینه دلخواه
  7. تدوین هدفهای سالیانه و استراتژی کوتاه مدت سازگار با هدفهای بلندمدت استراتژی های اصلی.
  8. اجرای تصمیمات انتخاب استراتژیک براساس تخصیص منابع بودجه شده با تأکید بر ماهنگی میان فعالیتها، کارکنان، ساختار، تکنولوژی و نظام پاداش.
  9. بررسی و ارزیابی موفقیت فرآیند استراتژیک برای استفاده در کنترل و به عنوان درون دادی برای تصمیمات آینده..

همچنانکه این ارائه نه مورد نشان می دهد؛ مدیریت استراتژیک، برنامه ریزی، راهبری، سازماندهی و کنترل تصمیمات استراتژیک و فعالیت های کسب و کار را در برمی گیرد. استراتژی در نظر مدیران، به معنای برنامه های مقیاس بزرگ و آینده نگر برای تعامل با محیط رقابتی به منظور بهینه کردن دستیابی به هدفهای سازمان است. بنابراین استراتژی در واقع «برنامه بازی» مؤسسه است. اگر چه استراتژی همه نیازهای آینده (انسانی، مالی و مواد را به تفصیل بیان نمی کند، ولی چارچوبی برای تصمیم گیری مدیریتی فراهم می سازد. استراتژی، آگاهی شرکت درباره نحوه رقابت کردن، در برابر کی، کی، کجا و برای چه را نشان می دهد.

ابعاد تصمیمات استراتژیک

کدام یک از تصمیمات کسب و کار مؤسسه، استراتژیک است و لذا سزاوار توجه مدیریت استراتژیک؟ مسائل استراتژیک، معمولا، شش بعد قابل تشخیص دارند:
مسائل استراتژیک به تصمیمات مدیریت عالی نیاز دارند. تصمیمات استراتژیک در آن واحد با چند بخش از عملیات مؤسسه سروکار دارند. بنابراین، دخالت مدیریت عالی در تصمیم گیری ضروری است. تنها در این سطح چشم انداز درک و پیش بینی اثرات گسترده و پیامدهای آن و قدرت تصویب تخصیص منابع لازم برای اجرا وجود دارد.
مسائل استراتژیک مستلزم تخصیص مقادیر زیادی از منابع شرکت است. تصمیمات استراتژیک بنا به ماهیت شان با مصرف مقادیر زیادی از منابع شرکت سروکار دارند. نیروی انسانی، دارایی های فیزیکی یا پول لازم باید از منابع داخلی تأمین شود یا از بیرون مؤسسه فراهم گردد. در هر یک از این شیوه ها تصمیمات استراتژیک، من نسبت به جریانی از فعالیت ها در طی مدتی دراز متعهد می کند و لذا منابع معتنابهی با بر می گیرد.
مسائل استراتژیک اثرات عمده ای بر رونق بلندمدت مؤسسه دارند. تصمیمات استراتژیک ظاهرة مؤسسه را برای مدت درازی، معمولا پنج سال، متعهد می سازد؛ با این وجود چارچوب اثرات آن بسی فراتر از این مدت است. به مجرد آن که، مؤسسه خود را به یک گزینه استراتژیک در یک جهت عمده متعهد ساخت، تصویر ذهنی رقابت و مزیت های آن معمولا به همان استراتژی متصل می شوند. مؤسسات در برخی بازارهای برای برخی محصولات و با برخی ویژگیها شناخته می شوند. انتقال از این بازارهای محصولات یا تکنولوژی ها از طریق اتخاذ یک استراتژی کاملا متفاوت، پیشرفتهای قبلی را به خطر می اندازد. بنابراین، تصمیمات استراتژیک – خوب یا بد – تأثیر بلندمدتی بر مؤسسه دارند.
مسائل استراتژیک آینده نگر هستند. تصمیمات استراتژیک برپایه برآوردها و پیش بینی های مدیران است نه براساس آنچه که می دانند. تأکید بر تدوین پیش بینی هایی است که به مؤسسه امکان می دهد، بهترین گزینه استراتژیک را انتخاب نماید. در محیط در حال تغییر و رقابتی بازار آزاد، مؤسسه موفق باید موضعی آینده ساز و سبقت جویانه نسبت به تغییر اتخاذ نماید.
مسائل استراتژیک معمولا پیامدهای عمده چند وظیفه ای با چند کسب وکاری دارند. تصمیم استراتژیک هماهنگ کننده است. تصمیم درباره عواملی چون ترکیب مشتریان، تأکید رقابت، و یا ساختار سازمانی لزوما شماری از واحدهای کسب وکار استراتژیک مؤسسه، وظیفه ها، بخش ها و یا واحدهای برنامه را در بر می گیرد. هر یک از این حوزه ها از طریق تخصیص یا تخصیص مجدد مسؤولیت ها و منابع مربوط به تصمیم تحت تأثیر قرار می گیرند.

مسائل استراتژیک در نظر گرفتن عوامل محیط خارجی مؤسسه را ضروری می سازند. همه مؤسسات کسب و کار در یک سیستم باز قرار دارند. آنها بر وضعیت برونی اثر می گذارند و از آن به میزان معتنابه و غیرقابل کنترلی اثر می پذیرند. بنابراین برای موفقیت در دستیابی به جایگاه مناسبی در وضعیت رقابتی آینده، مدیران مؤسسه باید نگاهشان به فراتر از محدوده عملیات خود مؤسسه باشد. آنها باید بدانند که دیگران (مثلا رقبا، مشتریان، تأمین کنندگان، بستانکاران، دولت و کارکنان احتمالا به چه کاری دست خواهند زد.

سطوح مختلف استراتژی

سلسله مراتب تصمیم گیری مؤسسات کسب و کار معمولا شامل ۳ سطح است. در بالا، سطح مؤسسه عمدتا شامل اعضای هیئت مدیره، مدیر عامل و مدیران اداری است. این گروه مسؤول عملکرد مالی کل مؤسسه و دستیابی به هدفهای غیرمالی به عنوان مثال تصویر ذهنی و مسؤولیت اجتماعی مؤسسه می باشند. تا حدود بسیاری، جهت گیری در سطح مؤسسه، خواست سهامداران و جامعه در سطحی وسیع را باز می تاباند. به ویژه در مؤسسات دارای چند کسب وکار، یکی از مسؤولیتهای کسانی که در سطح مؤسسه اند، تعیین کسب وکارهایی است که مؤسسه باید وجهه همت خود سازد. افزون بر این، دفاتر مدیریت عالی هدفهایی تعیین می کنند و استراتژیهایی تدوین می نمایند که فعالیت های هر یک از کسب و کارهای مؤسسه و حوزه وظیفه ای این کسب وکارها را به هم مرتبط سازد. با استفاده از رویکرد پرتفوی (سبد سرمایه گذاری) در مدیریت استراتژیک، مدیران استراتژیک سطح مؤسسه کوشش می نمایند که معمولا ضمن برنامه ریزی برای افق مالی پنج ساله از توانایی های متمایز خود در صنعت مربوطه بهره برداری نمایند.
دومین رده سلسله مراتب تصمیم گیری، سطح کسب و کار است که عمدتا مدیران مؤسسه و کسب و کار را در بر می گیرد. این مدیران باید بیانیه های عمومی م ا جهت ها و مقاصد سطح مؤسسه را به هدفها و استراتژی های ملموس وظیفه ای برای بخش های کسب وکار یا واحد استراتژیک کسب و کار تبدیل نمایند. در واقع، مدیران استراتژیک سطح کسب و کار باید مبنایی را که شرکت می تواند در یک میدان محصول – بازار انتخاب شده رقابت کند، معین نمایند. در مبادرت به این کار، سع می کنند که پرسودترین و نوید بخش ترین بخش بازار را شناسایی کرده و در اختیار گیرند این بخش بازار، قسمت نسبتا منحصر به فردی از کل بازار است که مؤسسه می تواند به لحاظ مزیت های رقابتی خود مدعی شود و از آن دفاع کند. هر شرکتی، حتی بزرگترین چند ملیتی ها، برای کارآیی مداوم به قوت بخش های بازار متکی است.
سومین رده، سطح وظیفه ای است که عمدتا مدیران محصول، جغرافیایی و حوزه های وظیفه ای را در برمی گیرد. مسؤولیت آنها تدوین هدف های سالیانه و استراتژیهای کوتاه مدت در زمینه هایی مثل تولید، عملیات، تحقیق و توسعه مالی و حسابداری؛ بازاریابی و روابط انسانی است. با این وجود، مسؤولیتهای بزرگتر آنها در اجرا یا پیاده کردن برنامه های استراتژیک مؤسسه است. در حالی که مدیران سطح مؤسسه و سطح کسب و کار توجه خود را به «انجام کارهای درست» معطوف می دارند، مدیران وظیفه ای باید بر «انجام درست کارها» تأکید نمایند. لذا، آنها مستقیما مسائلی چون کارآیی و اثربخشی نظام های تولید و بازاریابی، دامنه و کیفیت خدمات مشتری و موفقیت محصولات و خدمات ویژه در افزایش سهم بازار را مورد نظر قرار میدهند.
شکل ۱ – ۱ هر ۳ سطح مدیریت استراتژیک را همچنانکه در عمل واقعا قرار دارند، نشان می دهد. در نمونه ۱، مؤسسه تنها به یک کسب و کار اشتغال دارد و مسؤولیتهای سطح مؤسسه و کسب و کار هر دو در یک گروه از مدیران، متمرکز است. این ساختار کم و بیش مشابه الگوی سازمانی مؤسسات کوچکی است که تقریبا ۹۵ درصد کل مؤسسات ایالات متحده را تشکیل می دهند.

نمونه ۲، ساختار سنتی مؤسسه ای است که از ۳ سطح کاملا فعال تشکیل شده است. روبنا در سطح مؤسسه است، در حالی که سطح کسب و کار به فعالیتهای سطح وظیفه ای جهت می دهد و از آن حمایت می نماید.
رویکرد اتخاذ شده در خلال این کتاب را نمونه ۲ به خوبی تصویر می کند. بنابراین به فراخور حال، مطالبی از نقطه نظر هر یک از سطوح مدیریت استراتژیک شرح داده خواهد شد. به این ترتیب این کتاب یکی از کاملترین و روزآمدترین بحثهای فرآیند مدیریت استراتژیک را ارائه می کند.

ویژگیهای تصمیمات مدیریت استراتژیک

ویژگی های تصمیمات مدیریت استراتژیک با توجه به سطح فعالیت استراتژیک متفاوت است. همچنانکه در شکل ۲-۱ نشان داده شده است، تصمیمات سطح مؤسسه بیشتر گرایش ارزشی، معنوی دارند و عینی بودن آنها کمتر از تصمیمات مربوط به تدوین و اجرای استراتژی سطح کسب و کار و وظیفه است.
خطر بزرگتر، هزینه و احتمال سود بیشتر و هم چنین افق های زمانی بلندتر و نیاز بیشتر به انعطاف پذیری نیز از مشخصه های تصمیمات سطح مؤسسه است. این ویژگی ها، پیامدهای منطقی دور از دسترس آینده نگر، ابتکاری و فراگیر فعالیت استراتژیک سطح مؤسسه است. نمونه های تصمیمات سطح مؤسسه عبارتند از انتخاب کسب و کار (رشته فعالیت)، خط مشی های تقسیم سود، منابع بلندمدت تأمین مالی و رجحان هایی برای رشد
در انتهای دیگر پیوستار، تصمیمات سطح وظیفه ای عمدتا مسائل عملیاتی متمرکز بر فعالیت را در بر می گیرد. این تصمیمات دوره ای اتخاذ می شوند و مستقیما به اجرای بخشی از استراتژی یکپارچه صورت بندی شده در سطح مؤسسه و در سطح کسب و کار می انجامد. بنابراین، تصمیمات سطح وظیفه ای نسبتا کوتاه مدت اند و خطر و هزینه کمتری به همراه دارند، زیرا به منابع موجود وابسته اند. تصمیمات سطح وظیفه ای معمولا با فعالیتهایی سروکار دارند که به حداقل هماهنگی سراسری مؤسسه نیاز دارند. این فعالیتها ضمیمه فعالیتهای جاری حوزه های وظیفه ای می شوند و قابل انطباق بر فعالیتهای جاری هستند، لذا برای اجرای موفق آنها به حداقل هماهنگی نیاز می افتد. اگر چه قابلیت سودآوری تصمیمات سطح وظیفه ای در مقایسه اندک است، ولی نظر به این جلب می کنند.
که این تصمیمات نسبتأ عینی و عددی هستند، تجزیه و تحلیل و توجه بسیاری را به خود جلب می کند.

ارزش مدیریت استراتژیک

منافع مالی

جاذبه هر رویکرد مدیریتی، انتظار رهنمون شدن به سود بیشتر برای مؤسسه است. این، به ویژه درباره نظام مدیریت استراتژیک با تأثیر عمده ای که بر تدوین و اجرای برنامه ها دارد، صادق است.
مجموعه ای از مطالعات انجام شده درباره سازمانهای کسب و کار، تأثیر فرآیندهای مدیریت استراتژیک را بر نتیجه نهایی اندازه گیری کرده اند. یکی از نخستین مطالعات عمده توسط آنسوف و همکاران در سال ۱۹۷۰ اجرا گردید (۴)
در بررسی ۹۳ مؤسسه تولیدی آمریکایی، پژوهشگران دریافتند که برنامه ریزان رسمی که از رویکرد مدیریت استراتژیک استفاده می کردند، بر حسب معیارهای مالی که فروش، دارایی ها، قیمت فروش، درآمد هر سهم و رشد درآمد را اندازه می گرفت، نسبت به مؤسسات بدون برنامه ریزی، موفقیت بیشتری کسب نموده بودند. برنامه ریزان همچنین در پیش بینی نتیجه فعالیت های عمده استراتژیک دقت بیشتری داشتند.
دومین پژوهش پیشاهنگ توسط تیون و هاوس در سال ۱۹۷۰ چاپ شد که ۳۶ مؤسسه در شش صنعت مختلف را مطالعه کرده بودند [۵]. آنها دریافتند که برنامه ریزان رسمی در صنایع نفت، غذایی، دارویی، فولاد، شیمیایی و ماشین آلات بطور قابل ملاحظه ای از مؤسسات بدون برنامه در همان صنایع پیشی گرفته بودند. به علاوه، برنامه ریزان، عملکرد خودشان را به میزان معتنابهی بعد از پیاده کردن فرآیند رسمی در مقایسه با عملکرد مالی در سالهای بدون برنامه ریزی، بالا برده بودند.
بعدأ (۱۹۷۲) هارولد از تکرار بخشی از پژوهش تیون و هاوس درباره شرکتهای دارویی و شیمیایی گزارش داد (۶). یافته های او مطالعه پیشین را تأیید کرد و در واقع نشان داد که تفاوت میان عملکرد مالی مؤسسات با برنامه ریزی و مؤسسات بدون برنامه ریزی در طول زمان افزایش یافته بود…

در ۱۹۷۲ فولمر و رو، مطالعه ای از تجربه مدیریت استراتژیک ۳۸۶ شرکت طی ۳ سال منتشر کردند. نویسندگان دریافتند که مؤسسات تولیدکننده کالاهای بادوام، با مدیریت استراتژیک از مؤسسات بدون مدیریت استراتژیک موفق تر بودند [۷]. مطالعه آنها، شرکتهای تولیدکننده کالاهای مصرفی و خدمات را شامل نمی شد . احتمالا به این دلیل که پژوهشگران، فکر می کردند که مدیریت استراتژیک در این مؤسسات پدیده جدیدی است و نتیجه آن کاملا روشن نشده است.
در ۱۹۷۴ شوفلر وهمکاران نتیجه مطالعه ای طراحی شده برای اندازه گیری تأثیر مطالعات بازار بر سود را منتشر ساختند [8] این پروژه اثرات برنامه ریزی استراتژیک را بر بازده سرمایه در بر می گرفت. پژوهش به این نتیجه می رسد که بازده سرمایه بیش از همه تحت تأثیر سهم بازار، تراکم سرمایه و تنوع فعالیت بود. پروژه کامل که ۳۷ متغیر عملکرد را شامل می شد، نشان داد که تا ۸۰ درصد پیشرفت ممکن در سودآوری مؤسسه از طریق تغییر در جهت استراتژیک شرکت حاصل شده بود…
مطالعه دیگری درباره تأثیر گسترده توسط کارگر و مالیک در ۱۹۷۵ گزارش شد (۹) پژوهش ایشان که ۹۰ شرکت آمریکایی را در پنج صنعت در بر می گرفت، نشان داد که عملکرد شرکتهایی که از برنامه ریزی استراتژیک بلندمدت استفاده می کردند برحسب معیارهای معمول مالی به میزان قابل توجهی بهتر از شرکتهایی بود که برنامه ریزی رسمی نداشتند. و سرانجام در حالی که بیشتر مطالعات، مدیریت استراتژیک را در شرکتهای بزرگ آزمون کردند، گزارشی در سال ۱۹۸۲ نشان داد که برنامه ریزی استراتژیک تأثیر مطلوبی بر عملکرد کسب وکارهای کوچک داشته است. رابینسون، پس از مطالعه ۱۰۱ مؤسسه کوچک خرده فروشی خدماتی و تولیدی ظرف مدت ۳ سال، دریافت شرکتهایی که از برنامه ریزی استراتژیک استفاده می کردند، بهبود قابل توجهی از نظر فروش، سودآوری و بهره وری نسبت به مؤسساتی که فعالیت سیستماتیک برنامه ریزی نداشتند به دست آورده بودند (۱۰) الگوی کلی نتیجه های حاصل از هفت مطالعه، ارزش مدیریت استراتژیک را براساس معیارهای مختلف مالی به روشنی نشان می دهد (۱۱) برپایه شواهدی که در دست است، سازمانهایی که رویکرد مدیریت استراتژیک را به کار می برند، بطور منطقی وجدی انتظار دارند که سیستم جدید، عملکرد مالی آنها را بهبود بخشد.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

نقش روابط عمومی در بازاریابی‌های امروزی غیرقابل انکار است. منظور از داشتن آمیخته‌ی بازاریابی، داشتن استراتژی است که ۴ عنصر زیر را در برگیرد: محصولات یا خدمات، قیمت محصولات، ارتقا و بهبود محصولات و توزیع آن‌ها. اگر چه نقش تبلیغات در ارتقای محصولات و افزایش میزان فروشمشخص و بدیهی به نظر می‌رسد، اما پی بردن به اهمیت و نقش روابط عمومی پیچیده‌تر خواهد بود. روابط عمومی می‌باید بخش مهمی از آمیخته بازاریابی را تشکیل دهد و هر گونه ابهامات در مورد نقش آن برطرف شود. بر خلاف تبلیغات که معمولا به صورت رو در رو انجام می‌شود و تاثیر آن به آسانی قابل تشخیص است. نقش روابط عمومی در سازمان دهی مسائل مربوط به بازاریابی پیچیده‌‌تر است، اما نمی‌توان گفت نسبت به تبلیغات اهمیت کم‌تری دارد.

نقش روابط عمومی در موفقیت استراتژی بازاریابی و تبلیغات

 

تبلیغات موفق در نتیجه روابط عمومی موفق

هر چند که تبلیغات و روابط عمومی دو مقوله کاملا جداگانه با اهداف مشخص و متفاوت هستند. اما اگر همسو با یکدیگر عمل کنند، موفق‌تر و موثرتر خواهند بود. اگر روابط عمومی بتواند به درستی به وظایف خود عمل کند و در مورد محصول یا خدمات خود یا پیشرفت آن‌ها یک اطلاعات عمومی اولیه برای مشتریان ایجاد کند، تبلیغات نیز می‌تواند تاثیرگذارتر بوده و نقش خود را بهتر ایفا کند. روابط عمومی می‌تواند با برقراری ارتباط با عموم مردم و ایجاد اعتماد نسبت به یک برند به پیشبرد استراتژی‌های بازاریابی کمک کرده و قبل از شروع تبلیغات، زمینه سازی مناسب را انجام دهد. به عبارت دیگر، سرمایه گذاری چندین میلیون تومانی بر روی یک محصول بدون فراهم کردن زمینه آشنایی اولیه اتلاف هزینه و انرژی می‌باشد.

نقش روابط عمومی در سازمان‌های مختلف

ممکن است یک سازمان از تبلیغات استفاده نکند یا با آن سر و کاری نداشته باشد. اما روابط عمومی مقوله‌ای است که تمامی سازمان‌ها، چه بزرگ و چه کوچک، با آن درگیر هستند. برای مثال، پلیس و سازمان‌های نظیر آن برای خدمات خود هیچ‌گونه تبلیغاتی ندارند، اما برای ارائه خدمات با نقش روابط عمومی سروکار دارند. علاوه بر این، شرکت‌ها و کسب و کارهای کوچک که به تازگی آغاز به کار کرده‌اند. ممکن است بودجه کافی برای تبلیغات نداشته باشند. اما می‌توانند با بهره گیری از نقش روابط عمومی و فواید آن، از تاکتیک‌های مختلف برای جذب مشتری استفاده کنند. از سوی دیگر، تبلیغات محدود به عملکردهای خاصی از بازاریابی است، در حالی که شما در روابط عمومی هیچ‌گونه محدودیتی نخواهید داشت؛ به همین دلیل است که نقش روابط عمومی از تبلیغات نیز مهم‌تر خواهد بود.

جامعیت روابط عمومی

تبلیغات محدود به انجام کارهایی می‌باشد که منجر به ارتقای یک محصول یا خدمات می‌شود. اما نقش روابط عمومی در سازمان‌ها بسیار گسترده‌تر و جامع‌تر است و می‌تواند بر روی سود و منفعت یک سازمان تاثیر به‌سزایی داشته باشد. هم‌چنین این تاثیرگذاری در همه زمان‌ها خواهد بود و منحصر به زمان شروع کار سازمان یا شرکت نیست. باید توجه داشت، اگر چه روابط عمومی و تبلیغات ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، اما روابط عمومی بخشی از تبلیغات یا فرم دیگری از آن نخواهد بود. روابط عمومی تاکتیک خاصی از بازاریابیست که می‌تواند در بخش‌های مختلف بازاریابی یک برند یا سازمان اعمال شود.

مساله مهم دیگری که در ارتباط با نقش روابط عمومی در استراتژی‌های بازاریابی کسب و کارها وجود دارد این است که چگونه روابط عمومی را در برنامه ریزی‌های خود دخیل نمایید. در ادامه سه نکته کلیدی در این باره بیان می‌شود تا به شما کمک کند بتواند بیش‌ترین اثرگذاری را از روابط عمومی داشته باشید:

تدوین و سازمان دهی پیام‌ها

روابط عمومی برای انتقال موثر پیام یک برند به مخاطبان نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. با شناخت مخاطبان خود می‌توانید پیام‌های خود را به گونه‌ای تنظیم نمایید که پاسخگوی نیازهای آنان باشد. بنابراین، در بازاریابی‌های آتی خود از اهمیت تدوین پیام‌هایتان غافل نشوید. ابتدا از تشخیص تمامی مخاطبان اولیه و ثانویه خود آغاز کنید و مطمئن باشید پیام‌هایتان متناسب با سلایق و نیازهای مشتریانتان می‌باشد. لیستی تهیه کنید و تمامی گروه‌هایی که مخاطبانتان را تشکیل می‌دهد، در آن گروه‌بندی کنید. سپس پیام‌هایتان را طوری تنظیم کنید که نیازهای خاص هر گروه را در بر گیرد. گروه‌های کلیدی در این لیست شامل مشتریان، کارمندان، سرمایه گذاران، شرکای تجاری، تامین کنندگان قطعات مصرفی و کاربران شبکه‌های اجتماعی می‌باشد.

بازاریابی محتوایی

یک اصل اساسی در روابط عمومی ایجاد و پرورش روابط است. داشتن ارتباط طولانی مدت و پایدار با متخصصان صنعتی، خبرنگاران، ویراستاران و منتقدان به شما کمک می‌کند تا بتوانید محتواهای به اشتراک گذاشته شده را مرتبط با اهداف و نیازهای مشتریان تنظیم کنید.

اگر از این ارتباطات در استراتژی‌های بازاریابی خود استفاده کنید، تا میزان زیادی متخصصان صنعتی می‌توانند به پیشرفت کار شما کمک کنند. از سوی دیگر، انتخاب مناسب محتوا در بازاریابی به شما این فرصت را می‌دهد تا بتوانید بهتر دیده شوید و راحت‌تر به اهداف خود برسید.

ایجاد آگاهی نسبت به برند

المان و هسته اصلی روابط عمومی اینست که بتوانید به سرعت اطلاعات خود را منتشر کرده و بین قشر وسیعی از مخاطبان نسبت به برند خود آگاهی ایجاد نمایید. انتشار نام یک شرکت در اخبار معتبر یک رسانه، اعتبار آن برند را افزایش می‌دهد و این تصور را در بین مشتریان و مخاطبان ایجاد می‌کند که این برند، برند قابل اعتماد و مطمئنی می‌باشد.

از تاکتیک‌های مرتبط با نقش روابط عمومی برای کسب اعتبار و شهرت از طریق شبکه‌های اجتماعی استفاده نمایید و آن را با استراتژی‌های تبلیغاتی خود نیز هماهنگ کنید. باید به این نکته توجه کنید که مشتریان شما کدام کانال خبری یا انتشارات صنعتی یا منابع خبری آنلاین را دنبال می‌کنند؟ از همان کانال‌های ارتباطی برای برقراری ارتباط با آن‌ها استفاده کنید و تمرکز خود را بر آن دسته از منابع خبری قرار دهید که اطمینان دارید مشتریانتان دائما آن‌ها را دنبال می‌کنند.

نکته آخر، همانطور که گفته شد، روابط عمومی و بازاریابی اهداف یکسانی را دنبال می‌کنند. ارتقا و بهبود نقش روابط عمومی در سمت و سویی که بتواند منجر به افزایش ارتباط شما با مشتریان و جلب اعتماد آن‌ها شود، می‌تواند منجر به موفقیت شما در کسب و کارتان باشد.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

بازاریابی مشارکتی یا رابطه‌ای “Affiliate Marketing” نوعی از بازاریابیست که محصولات و خدمات دیگران را در قبال دریافت کمیسیون برای فروش یا ارئه خدمات در سایت، وبلاگ یا از طریق لینک های که در اختیار شما قرار داده می شود بصورت آنلاین به کاربران دیگر معرفی کنید.

 

بطور خلاصه می توان گفت بازاریابی رابطه ای یعنی بازاریابی و معرفی کالا یا خدمات دیگران به منظور فروش کالا یا خدمات آنها و استفاده مشترک از سود به دست آمده بر اساس توافق انجام شده.

در این مدل از بازاریابی شما نیاز به سرمایه زیادی ندارید، ریسک بالایی انجام نمی دهید و همه مسئولیت ها برای ارائه، تامین و پشتیبانی بر عهده فروشنده یا ارائه کننده خدمات می باشد.

مزیت دیگر این است که اگر محصولی که انتخاب کرده اید فروش نرفت شما ضرر نمی کنید. می توانید لینک آن محصول را با محصول یا سرویس دیگری جایگزین کنید.

بازاریابی وابسته از سال 1994 بوجود آمد و شرکت های کوچک و بزرگی از آن برای معرفی محصولات خود استفاده می کنند.

برای مثال در آمازون، شما می توانید از طریق بازاریابی وابسته آمازون، کتاب بفروشید و درصدی از سود فروش را بخود اختصاص دهید یا برای مثال در گوگل، شما می توانید تبلیغات گوگل را در سایت خود نمایش دهید و هر زمان بازدیدکنندگان روی آگهی ها کلیک کردند درآمد کسب کنید

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

بازاریابی وأسطه ای:

شاید شما کلمه افیلیت مارکتینگ (Affiliate Marketing) و یا بازاریابی پورسانتی و یا سیستم همکاری در فروش را بارها شنیده باشید و از خود پرسیده باشید که آیا میشود از این راه درآمد کافی داشت و یا اصلآ این مدل کسب درآمدی چگونه کار می کند؟

دراین مقاله شما با نحوه عملکرد افیلیت مارکتینگ و اینکه چگونه این مدل بازاریابی هم می تواند به فروشنده(Merchant)  و هم به تبلیغ کننده (Affiliate) در کسب درآمد و سود بیشتر کمک کند، آشنا خواهید شد.

به سایت فروشنده و یا تولید کننده محصول که ما اصطلاحآ آنرا  Merchantخواهیم نامید، ویزیتور (بازدید کننده) می فرستید و اگر ویزیتور فرستاده شده توسط شما از سایت Merchant یا همان فروشگاه فرضی، خریدی انجام دهد و یا در برنامه های آنها عضو شود (بسته به نوع  Affiliate Program) در اینصورت، شرکت تولید کننده و یا همان Merchant به شما درصدی از فروش را پرداخت می کند. شما در واقع در وبسایت خودتان، محصولات دیگران را تبلیغ می کنید و اگر ویزیتوری که در سایت شما است، ترغیب به خرید محصول شود، پس از کلیک بر روی لینک محصول به وبسایت فروشنده منتقل می شود و در آنجا خریدش را انجام میدهد و شما پورسانت خود را از فروشنده دریافت می کنید.

در این روش Marketing هم فروشنده (Merchant) و هم کسی که محصولات فروشنده را تبلیغ می­کند (Affiliate)، سود می کنند. از یک طرف، فروشنده، تنها زمانی هزینه می کند که جنسش فروش برود و در این میان از تبلیغات و برندینگ مجانی که affiliate ها برای او ایجاد می کنند، استفاده می کند. از طرف دیگر، affiliate ها، با معرفی محصولات فروشنده های مختلف، درآمدهای خوبی کسب می کنند. یعنی در این سیستم هر دو طرف از این مشارکت سودآوربهره می برند

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

در این شماره چیزهایی درباره رفتار افراد با گروه‌های خونی متفاوت در محل کار خواهید خواند.

گروه خونی O

افراد دارای گروه خونی O رقابت‌جو و فردگرا هستند و همین موضوع باعث می‌شود آنها با ساختار محیط‌های کاری کاملا راحت هماهنگ شوند.

با انگیزه‌های پول‌درآور

این افراد باانگیزه و هدف‌گرا هستند و مسیرشان برای خودشان کاملا روشن است. آنها معمولا به رده‌های بالا در شغل‌شان خواهند رسید. جالب است بدانید ملکه الیزابت دوم هم این گروه خونی را داشته است. این نکته را هم درباره آنها باید بدانید که برخلاف گروه‌های خونی دیگر این افراد نمی‌توانند خودشان از پیشرفت خودشان خشنود باشند. آنها برای خوشحال بودن به‌شدت به تایید دیگران، تحسین اجتماعی و ترقی مقام نیاز دارند، برای همین است که معمولا مایل هستند خودشان را به رخ دیگران بکشند.

افراد دارای گروه خونی O بیشتر از همه در زمینه‌های فروش و راهبری مناسب هستند. در تحقیقی که در دو موسسه فروش اتومبیل انجام شده به این نتیجه رسیده‌اند که بهترین فروشندگان گروه خونی O دارند. این افراد سخنرانان خوب و بسیار خوش‌بیان هستند. یک ویژگی مهم افراد دارای گروه خونی O این است که می‌توانند اهداف حرفه‌ای شغل‌شان را با رؤیاها و مقاصد فردی خودشان ادغام کنند و از کارشان لذت ببرند. اگر دیدید این اشخاص مخصوصا در اوایل کار دائم شغل عوض می‌کنند نباید نگران باشید. آنها به‌زودی شغل مناسب خود را پیدا خواهند کرد. در واقع آنها ممکن است دیرتر به شغل  مورد علاقه خود دست پیدا کنند اما وقتی شغل مورد نظرشان را پیدا کردند چندین سال در آن دوام می‌آورند. افراد دارای گروه خونی O حس ششم خوبی برای مال‌اندوزی دارند و به نظر می‌رسد پول درآوردن در خون آنهاست، بنابراین هر شغلی که سرمایه‌گذاری یا شم مالی داشته باشد برای آنها مناسب است. آنها می‌توانند فرصت خوب را برای سود مالی پیدا کنند. همچنین می‌توانند بفهمند چگونه نقشه‌شان را اجرا کنند که به نتیجه برسد. تحقیقات نشان داده بیشتر افرادی که در بورس موفق بوده‌اند گروه خونی O دارند.

گروه خونی A

افراد دارای گروه خونی A سخنرانان بسیار بد و کسل‌کننده‌ای هستند. آنها محسنات زیادی دارند که سخنرانی جزء آنها نیست.

یا پلیس یا آتش‌نشان

بهترین شغل برای‌ افرادی با این گروه خونی شغلی است که بتوانند در آن از توانایی‌شان در تمرکز بر جزئیات استفاده کنند. آنها خیلی کم اشتباه می‌کنند و به ندرت پیش می‌آید دقت و تمرکزشان را از دست بدهند. همچنین می‌توانند حسابدار، نویسنده، تدوینگر یا کتابدار خوبی باشند. این افراد تخیل قوی‌ای دارند که معمولا آنها را وادار می‌کند خیالبافی کنند. این تخیل به آنها در موارد گوناگون کمک می‌کند اما اگر قرار باشد تمرکزشان به هم بخورد تنها می‌تواند به‌خاطر داشتن این تخیل قوی باشد. این افراد روی صحنه و مقابل دوربین هم خوب هستند و در نمایشنامه نویسی استعداد دارند. اما یادتان باشد هیچ‌وقت آنها را مجری یا سخنران نکنید. آنها نمی‌توانند دستور بدهند. اگر در موضع مدیریت قرار بگیرند همه را کلافه می‌کنند. اما به دلیل جزئی‌نگری و مسئولیت‌پذیری به‌راحتی می‌توانند درکنار یک مدیرعامل قرار بگیرند و تمام کارهای او را مدیریت کنند. آنها بسیار سختگیر هستند، می‌توانند منشی‌هایی عالی باشند و در کنار افرادی که گروه‌خونیAB  و  B دارند و بلندپرواز هستند به‌خوبی عمل کنند. در مواجهه با این افراد اصلا لازم نیست نگران کم‌کاری‌شان باشید. آنها آنقدر مسئولیت‌پذیر هستند که بتوانند به تنهایی و بدون نیاز به تذکر کسی کارشان را انجام دهند.

تحقیقات نشان داده علاوه بر منشی‌ها و حسابدارها و شغل‌های دیگر گفته شده، بهترین پلیس‌ها، آتش‌نشان‌ها و مسئولان تحقیق گروه خونی A دارند. به نظر می‌رسد آنها ساخته‌ شده‌اند تا به این جهان بی‌نظم کمی نظم اهدا کنند. اگر خودتان این گروه خونی را دارید بهتر است به دنبال کارهایی بروید که نیاز به تمرکز داشته باشد. شما در آنها عالی خواهید بود و بهتر است شغل‌های مدیریتی را کنار بگذارید. اگر به دنبال استخدام یک منشی یا حسابدار خوب هستید می‌توانید از این افراد کمک بگیرید.

گروه خونی B

افراد دارای گروه خونی B معمولا بااستعدادترین هنرمندها هستند و در کارهای هنری از بقیه کارها موفق‌ترند. آنها استعداد هنر را از کودکی با خود همراه دارند. البته معمولا در ریاضی، علوم و درس‌های دیگر به خوبی آنچه در هنر هستند، نیستند.

هنرمند و فراموشکار

آنها همیشه به دنبال هیجان هستند و هرگز در زندگی برنامه‌ریزی نمی‌کنند. این را می‌توانید در لباس پوشیدن آنها هم ببینید. آنها چیزهایی را با هم هماهنگ می‌کنند و می‌پوشند که تصورش برای افراد عادی بسیار مشکل است. این افراد با اعتماد به نفس بالایی که دارند می‌توانند همین مدل لباس پوشیدن را همه‌گیر کنند.

افرادB اصلا با چارچوب‌ها راحت نیستند. به هیچ‌عنوان نمی‌توانید از آنها توقع قانونمداری به شکل معمولش را داشته باشید. به‌راحتی قرارهای ملاقات‌شان را فراموش می‌کنند، پس اگر با آنها کار می‌کنید باید این ویژگی را در آنها بپذیرید و از آن دلگیر نشوید. آنها از وراجی و چاپلوسی متنفرند پس به هیچ‌عنوان تملق آنها را نگویید. خودشان هم متملق نیستند. همیشه بی‌پرده و رک حرف می‌زنند و این ویژگی آنها در محل کار معمولا برای‌شان مشکل درست می‌کند. آنها نمی‌توانند احساسات خود را پنهان کنند و آدم‌هایی بسیار حساس هستند. به هیچ‌عنوان نمی‌توان از آنها انتظار پیروی کورکورانه داشت. باید دلیل کار را برای آنها توضیح بدهید و آنها را مجاب کنید، در غیر این صورت نمی‌توانید آنها را به انجام کاری که می‌خواهید مجبور کنید.

این افراد معمولا ولخرج هستند. ناتوانی در کنترل اوضاع مالی از ویژگی‌های آنهاست، پس بهتر است سراغ شغل‌هایی مثل حسابداری که به دقت نیاز دارد، نروند. این افراد یک‌دنده هستند. معمولا نظر دیگران برای‌شان مهم نیست و آن را به حساب نمی‌آورند. آنها سخت می‌توانند بقیه را هدایت کنند و مجبورکردن آنها به انجام کاری که دوست ندارند بسیار دشوار است. آنها بهتر است به‌طور مستقل و برای خودشان کار کنند تا شریکی و برای دیگران. آنها به سختی می‌توانند فرمان بدهند یا فرمان ببرند.

گروه خونی AB

آنها همیشه درباره‌ کاری که انجام می‌دهند تردید دارند، هیچ‌وقت از کار خود راضی نیستند حتی اگر به بالاترین موفقیت‌ها برسند.

بهترین پرستار‌ها و معلمان

افراد با گروه خونی AB آنها نمی‌توانند کاری را انجام دهند که در آن لازم باشد خودشان تصمیم اصلی را بگیرند چون تردید تصمیم‌گیری آنها را به شدت آزار خواهد داد. آنها همیشه خود را در انتخاب‌ها آزار می‌دهند و فکر می‌کنند هیچ‌وقت به چیزی که می‌خواهند، نخواهند رسید. آنها بهتر است بیشتر از هر چیزی به میل درونی خود نگاه کنند و کاری را قبول کنند که با انجام دادن آن لذت می‌برند. بهتر است این نکته را بیشتر از بقیه نکات کار مدنظر قرار دهند.

این افراد می‌توانند رهبران تیمی عالی باشند به شرطی که اهداف از قبل برای آنها تعریف شده باشد. اگر تصمیم‌گیری را از عهده‌ آنها خارج کنید آنها بسیار عالی ظاهر خواهند شد. این افراد هم از انتقاد بیزارند و این کار آنها را دچار نگرانی و اضطراب می‌کند. صداقت با این اشخاص اصلا درست نیست. آنها دوست دارند مورد تمجید قرار بگیرند. البته به دروغ تظاهر به چاپلوسی نکنید چون آنها آنقدر باهوش هستند که بتوانند به‌راحتی دروغ را از رفتار عادی تمیز دهند. اگر در محل کار با افراد دارای گروه خونی AB درگیر شدید، سعی کنید قبل از هر کاری آنها را قانع کنید. یادتان باشد که آنها بسیار زیرک هستند و به‌راحتی می‌توانند استدلال شما را مخدوش کنند. بهتر است با آنها طوری رفتار کنید که احساس کنند در محل کار مفید هستند. این به آنها انگیزه می‌دهد و تردیدهای‌شان را کم می‌کند. اگر مجبور شدید از آنها انتقاد کنید بهتر است منطقی این کار را انجام دهید و آنها را قانع کنید.

بهترین گروه‌های کاری حول این افراد شکل می‌گیرد. آنها اگر شغل‌شان را دوست داشته ‌باشند مدت‌ها و به‌راحتی آن را انجام می‌دهند. آنها توانایی بسیار خوبی در انجام کارهای پرتنش و مهم دارند. در شغل‌هایی که ارتباط با دیگران را می‌طلبد مثل مددکاری، پرستاری و معلمی بسیار خوب هستند. مکمل ایده‌آل برای افراد دارای این گروه خونی افراد دارای گروه خونی B است.

  • حسین هاشمی مهر