شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

۱۰۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشتری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بهبود فرهنگ سازمانی

💢اصول استراتژیک بهبود فرهنگ سازمانی:


📌بهبود فرهنگ سازمانی و سازگاری آن جهت پذیرش مدیریت دانش از مهم ترین و در عین حال، چالش برانگیزترین کار در مدیریت دانش است. موقعیت مدیریت دانش در سازمان ها در درجه اول به انگیزه، تمایل و توانایی افراد برای تسهیم و به ‌اشتراک‌گذاری دانش خود و استفاده از دانش دیگران وابسته است. از این روی برای بهبود فرهنگ سازمانی، موارد زیر پیشنهاد می شود:


➊ در خلال موقعیت های فرهنگی جاری کار کنید.

➋ رفتارها را تغییر دهید. طرز فکرها به دنبال آن تغییر می کند.

➌ بر چند رفتار که برای سازمان تان اهمیت دارد تمرکز کنید.

➍ رهبران سازمانی معتمد غیر رسمی را بیشتر کنید.

➎ اجازه فارغ بال بودن به رهبران سازمانی ندهید. 

➏ رفتارها را با اهداف کسب و کارتان مرتبط کنید.

➐ به سرعت تاثیر بهبود رفتارها را نشان دهید.

➑ از روش‌ های بین سازمانی مفید و موثر استفاده کنید.

➒ تلاش های برنامه ای را با رفتارها هم تراز کنید. 

➓ فعالانه موقعیت فرهنگی خود را مدیریت کنید 

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

اثر تماشاگر

🔴 اثرتماشاگر


❗️این متن برای مدیرانی که با پدیده فرار از مسوولیت یا عدم مسوولیت پذیری کارمندان خود در شرایط خاص روبه رو می شوند، توصیه می شود❗️


🖊   اثر تماشاگر یک رخداد روانشناسانه اجتماعیست که اشاره به مسایلی دارد که افراد از کمک‌کردن به دیگران در شرایط اضطراری در حالتی که افراد دیگری حضور دارند اجتناب می‌کنند. احتمال یاری‌رساندن به افراد با تعداد تماشاگران ارتباط دارد، به بیان دیگر این سخن بدین معنی‌ست که هر چه قدر تعداد تماشاگران بیشتر باشد، احتمال اینکه فردی از آنان کمک کند کم‌تر است. زمانی که شرایطی اضطراری رخ می‌دهد، ناظران و شاهدان صحنه، در صورتی که اندک یا تنها باشند، احتمال این که به کمک بشتابند بیشتر است.


( همچنین پدیده توزیع مسوولیت در کنار اثر تماشاگر بسیار مهم و در آینده به تفصیل منتشر خواهد شد. )


🖊   محقققین این حوزه برای رسیدن به نتایجی روشن دست به آزمایشات مختلفی زدند که یکی از معروفترین آنها آزمایش بی تفاوتی شاهدان است. این آزمایش تاثیرگذار در سه مرحله انجام می شود. هدف آزمایش بررسی واکنش افراد در زمانی است که از آنها درخواست کمک می شود. جالب است بدانید که آنچه ما نامش را ارزش های انسانی گذاشته و به آنها در ظاهر احترام می گذاریم، به واقع متغیرهای روانی هستند که بسته به شرایط مختلف تغییر می کنند و شاید با دانستن این واقعیت، بعد ارزشی خود را از دست بدهند.


🔎   برای روشن شدن ارتباط آزمایش و مسایل پیرامون تان به ویژه در محیط کسب و کارتان، کافیست جای کارمندان تان را با شاهدان و جای مسوولیت های شغلی شان را با مشکل سوژه ی این آزمایش عوض کنید.

موفق باشید.


#اثر_تماشاگر

Hosseinsb

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰


ارده اردکان یزد:

خواص:ارده و خواص بی نظیر آن

در کتب طب سنتی با نام رهشی امده است و ان عبارت است از کنجد پوست گرفته بریان که نرم ساییده شده باشد و به صورت مایع در اید و روغن ان را نگرفته باشند .

از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی گرم وتز است . و از مظر خواص معتقدند که برای تقویت نیروی جنسی و تقویت بدن مفید است . اگر به طور غلیظ خورده شود دیر هضم و ثقیل است و اشتها را از بین می برد برای رفع این عوارض آن را باید با عسل و سرکه مخلوط کرد و خورد .

* ارده نرم کننده ی سفتی ها و ورم ها ی سفت داخلی است و دمل ها زرا نیز نرم می کند و مسکن درد ان است هم چنین ضماد و مالیدن ان نیز همین خواص را دارد .

* در مناطق خاور دور از نظر خواص دانه ی کنجد متفق القول اید که مغذی و نرم کننده است . برای نرم کردن سینه مفید است و ملین و مسهل است .
* مدر قاعده آور است .

دانه های سیاه کنجد از نظر خواص ترجیح داده می شود .

* این دانه ها به عنوان پاد زهر مورد توجه است و به علاوه برای معالجه ی بی حسی ، کرختی ، فلج ، یبوست و کاهش فشار خون بالا تجویز می شود .
* هم چنین برای رفع بیماری ها ی رحم توصیه می شود .

* مدر قاعده اور است . دانه های سیاه کنجد از نظر خواص ترجیح داده می شود .

* همچنین برایرفع بیماری های رحم توصیه می شو . روغن دانه های کنجد جانشین برتری برای روغن زیتون است و به عنوان ظرف برای تهیه پمادها ، ماده مفیدی است و برای این کار باید سر را با آن مالش داد .

* برگهای کنجد لعاب زا می باشد و نرم کننده و محلل است دم کرده ن برای ردشد موی سر نافع است دم کرده گیاه کامل مدر است.


آدرس:

شیرازمشیر کهنه بین خیابان ٢یا٤فروشگاه زیتالا

کیلو ٢٨هزار تومان

بسیار عالی 


  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

پروفسور نانسی لی یکی از پر آوازه ترین اشخاصی است که تخصص ویژه ای در بازاریابی اجتماعی دارد. به عقیده وی بازاریابی اجتماعی فرآیندی است که طی آن از اصول و تکنیک های بازاریابی به منظور تحت تاثیر قرار دادن رفتار گروه های مورد هدف به طوری که هم به نفع جامعه باشد و هم به سود خودشان استفاده می شود. مبحث بازاریابی اجتماعی برای اولین بار توسط فیلیپ کاتلر و جرالد زالتمن در دهه ۷۰ میلادی مطرح شد. هدف اصلی بازاریابی اجتماعی ایجاد تغییر رفتار مردم است بطوری که هم منفعت خودشان و هم جامعه را دربر داشته باشد. به عبارت دیگر هدف اصلی در بازاریابی اجتماعی تاثیر بر رفتار فردی افراد و در نهایت ارتقاء سطح آگاهی جامعه می باشد و نه کسب منافع اقتصادی. بازاریابی اجتماعی عمدتاً برای ارتقای بهداشت عمومی، کاهش آسیبهای سوانح همانند سوانح رانندگی و همچنین حفاظت از محیط زیست به کار می رود. اگر بخواهید مثال هایی از بازاریابی اجتماعی داشته باشیم، تبلیغ خطرات ناشی از استفاده نکردن از کمربند ایمنی در خودرو، مبارزه علیه برخوردهای پرخاشگرانه با کودکان و بسیاری مثال های دیگری از این دست، جزیی از کمپین های بازاریابی اجتماعی هستند. کاتلر علاوه بر تالیف کتاب‌ها و مقالات متعدد در حوزه‌های مرسوم بازاریابی (بازاریابی اقتصادی)، مباحثی را نیز در زمینه یک مفهوم متناظر و خلاقانه، یعنی «بازاریابی اجتماعی» مطرح کرده است. همان‌طور که در «بازاریابی اقتصادی»، هدف اصلی به کارگیری چارچوب‌های تحلیلی علمی برای دستیابی به سود اقتصادی هر چه بیشتر می‌باشد، در «بازاریابی اجتماعی» نیز دستیابی به منافع اجتماعی هر چه بیشتر مد نظر قرار دارد. بنابراین «بازاریابی اجتماعی»، به تجزیه و تحلیل علمی برای افزایش بهره‌وری فعالیت‌های مختلف اجتماعی می‌پردازد؛ ضمن آنکه تمرکز ویژه آن بر فعالیت‌های گروه‌های خیریه با هدف کمک به فقرا می‌باشد. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که جمعیت انسان‌های فقیر در نقاط مختلف جهان، چقدر کاهش می‌یافت اگر می‌توانستیم افراد بیشتری را به دریافت به موقع واکسن‌، استفاده از پشه‌بند توری روی تخت‌خواب، مصرف به موقع داروی سل، کاهش مصرف چربی‌های اشباع در برنامه غذایی، کاهش مصرف دخانیات، تغذیه نوزاد با شیر مادر به مدت حداقل شش ماه، ترک مصرف مشروبات الکلی، و شستن مرتب دست‌ها، تشویق و ترغیب کنیم؟ همچنین، در این صورتی که موفق می‌شدیم تا تعداد کودکان بیشتری را برای ورود به سال اول مدرسه آماده کنیم و نوجوانان بیشتری را به اتمام دوره دبیرستان و رفتن به دانشگاه، پیش از ورود بازار کار، تشویق کنیم؛ و افراد بیشتری را در مورد اینکه پیش از به دنیا آوردن یک کودک، باید آمادگی‌های لازم را کسب کنند، توجیه نماییم؛ آنگاه، دردها و رنج‌های بشر چقدر کاهش می‌یافت؟ چقدر تفاوت در جامعه بشری به وجود می‌آمد، اگر ما مربیان و مددکاران داوطلب بیشتری داشتیم. چقدر بهتر بود، اگر گروه‌ها و تشکل‌های مردمی، آمادگی بیشتری برای کمک‌رسانی در زمان وقوع بلایای طبیعی داشتند و شاید از همه اینها مهمتر، اینکه چقدر شایسته بود، اگر نهادهای دولتی، سازمان‌های غیرانتفاعی، خیران و شرکت‌های تجاری، با حمایت‌های یکپارچه و هماهنگ خود، شرایطی را فراهم می‌کردند که رفتارهای اشاره شده در بالا، در سرتاسر دنیا، پرطرفدارتر و از نظر اقتصادی، امکان‌پذیرتر باشند. جالب است بدانید که «بازاریابان اجتماعی»، همه روزه در سرتاسر دنیا، مشغول پیشبرد اهدافی هستند که در بالا به آنها اشاره شد. آنها، با «نیت خیرخواهانه»، سعی دارند «رفتار انسان‌ها» را تحت تأثیر قرار ‌دهند. برای تغییر رفتار مردم، چه باید کرد؟ بسیاری از رفتارهای شایسته و مثبت، به دلایل مختلفی توسط افراد پذیرفته نمی‌شوند. برخی از رفتارهای جاری، ممکن است حالت اعتیاد داشته باشند و تغییر آنها، نیازمند یک اراده قوی باشد. برخی از رفتارها، حالت ناخودآگاه دارند و بدون فکر یا تعلیمات آموخته شده، تکرار می‌شوند. بعضی دیگر از رفتارها نیز وجود دارند که تغییر آنها نیازمند پرداخت هزینه، یا انجام تلاش‌هایی طاقت‌فرسا است. برخی دیگر از رفتارها هم برای شکل‌گیری در جامعه، نیاز به حمایت و فراهم کردن تسهیلاتی توسط سازمان‌ها و افراد دیگر دارند. هدف از بازاریابی اجتماعی، توسعه رویکردهایی سازنده، برای حمایت از اصلاح و بهبود رفتارهای مردم است. قانون اصلی این است که مخاطبان را قانع کنیم که منافع به کارگیری رفتار جدید، بیشتر از هزینه‌های ایجاد تغییر در رفتار فعلی است. برای رسیدن به این هدف، رفتار جدید‌ در نظر مخاطبان، باید ارزش بالاتری نسبت به رفتار نامطلوب فعلی پیدا کند. به عنوان مثال، برای اینکه فردی را برای ترک سیگار متقاعد کنیم، دو رویکرد کلی وجود دارد: • آگاهی افراد را از منافع رفتار مطلوب افزایش دهیم (مثلا، به جوانان نشان دهیم که چگونه، با ترک سیگار و پرداختن به ورزش، وضعیت تنفس آنها بهبود خواهد یافت). • هزینه‌های رفتار نامطلوب را افزایش دهیم (مثلا، مالیات بر مصرف سیگار را افزایش دهیم). بازاریابان اجتماعی، مانند همکاران‌شان در بازاریابی تجاری، با استفاده از چهار عنصر محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Place)، و ترغیب (Promotion)، مخاطبان را به انجام خرید، یا پذیرش رفتارهای جدید ترغیب می‌کنند. آنها‌، جذابیت یک رفتار را افزایش می‌دهند، و در برخی موارد، محصولات و خدماتی را برای پشتیبانی از آن رفتار پیشنهاد می‌کنند (محصول). آنها، هزینه یک رفتار را در مقایسه با سایر رفتارها تغییر می‌دهند (قیمت). آنها، حرکت به سمت رفتار جدید را آسان‌تر می‌کنند (مکان) یا اینکه منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت رفتار جدید را افزایش می‌دهند (ترغیب). بازاریابی تجاری که در ترغیب مردم برای بهبود زندگی مادی خود مؤثر بوده است، از مجموعه‌ای از قواعد و دستورالعمل‌ها استفاده می‌کند که به خوبی می‌توانند در بازاریابی اجتماعی نیز به کار گرفته شوند. برای مثال، به سناریویی که در ادامه تشریح می‌شود توجه کنید: یک روستا در هندوستان، که دچار شیوع ناگهانی آنفلوآنزا شده است را در نظر بگیرید. فرض کنید واکسنی وجود دارد که می‌تواند همه‌گیری آنفلوآنزا را متوقف کند؛ به ویژه، در صورتی که همه ساکنان روستا در برنامه واکسیناسیون شرکت کنند. تعداد ساکنان روستا که در برنامه واکسیناسیون شرکت می‌کنند، به قدرت عملیات بازاریابی اجتماعی بستگی دارد. سطوح زیر را می‌توان برای بازاریابی این برنامه در نظر گرفت، که از ضعیف به قوی مرتب شده‌اند: • یک بازاریاب برای ملاقات با همه خانواده‌ها و اعلام روز اجرای برنامه واکسیناسیون فرستاده ‌می‌شود. • به علاوه، بازاریاب از خانواده‌ها در مورد افراد معلول و نیازمند کمک سوال می‌کند، تا ‌در روز اجرای برنامه، برای انتقال آنها به محل مورد اجرای برنامه، تسهیلات لازم از طرف مجریان فراهم گردد. • به علاوه، بازاریاب، مزایای دریافت واکسن و خطرات احتمالی ابتلا به بیماری را برای خانواده‌ها تشریح می‌کند. • به علاوه، برنامه‌های تفریحی در محل اجرای واکسیناسیون در نظر گرفته می‌شود و این موضوع، به اطلاع خانواده‌ها می‌رسد. • به علاوه، در محل اجرای برنامه، بین شرکت‌کنندگان، غذای رایگان توزیع می‌شود. • به علاوه، بازاریاب توضیح می‌دهد که به هر فردی که واکسن را دریافت کند، هدیه‌ای داده خواهد شد (این هدیه، می‌تواند از سوی شرکت تجاری همکار تامین شده باشد). اگر بازاریاب، تنها به مرحله اول اکتفا کند، احتمالا اکثر ساکنان روستا در برنامه حضور نخواهند یافت. اطلاع‌رسانی صرف، به ندرت می‌تواند انگیزش لازم را در افراد به وجود آورد. پیشنهاد کمک برای حضور تمام اعضای خانواده، از جمله کودکان، سالمندان و معلولان، می‌تواند سطح مشارکت را افزایش دهد. کمک به روستاییان برای آگاهی از منافع واکسیناسیون، تمایل آنها را به حضور در برنامه افزایش خواهد داد. همین‌طور، توزیع غذای رایگان. در نهایت، اگر واقعا مهم است که صد درصد ساکنان روستا واکسینه شوند، در نظر گرفتن هدایایی برای جلب نظر مردم ضروری است. این رویکرد، تنها بخشی از توانمندی‌های بازاریابی برای افزایش مشارکت مردم در برنامه‌ای مانند واکسیناسیون است. اقداماتی که در بالا اشاره شد، برگرفته از رویکرد «بازاریابی عمومی» (mass marketing) است؛ به این معنا که بازاریاب برای همه افراد، بسته‌های تبلیغی و تشویقی یکسانی را در نظر گرفته است. در مقابل این رویکرد، «بازاریابی اختصاصی» (target marketing) قرار دارد. بر اساس این رویکرد، ممکن است برخی از روستاییان با هیچ‌یک از ابزارهای عمومی که در بالا اشاره شد، برای شرکت در واکسیناسیون متقاعد نگردند. همچنین، آمادگی و تمایل مردم در پاسخ به مشوق‌ها نیز متفاوت است. برخی از آنها ممکن است بر اساس باورهای فرهنگی خود، با واکسیناسیون مخالف باشند، یا آن را بی‌اثر و دردناک بدانند. اصولا، مردم دارای دیدگاه‌ها، گرایشات و عقاید متفاوتی هستند که بر رفتار و تصمیمات آنها نیز اثر خواهد گذاشت. با آگاهی از این واقعیت، یک بازاریاب ماهر و خبره، تا زمانی که با مردم و بزرگان محلی گفت‌وگو نکرده باشد و از دیدگاه‌های آنان در مورد واکسیناسیون آگاه نشده باشد، چنین برنامه‌ای را اجرا نخواهد کرد. پس از شناخت کامل از ویژگی‌های فرهنگی منطقه، می‌توان راهبردهای مناسب را برای بازاریابی برنامه واکسیناسیون برگزید. با این حال، حتی همین سناریوی اختصاصی‌سازی بازاریابی هم، که در بالا به آن اشاره شد، تنها نشان‌دهنده گوشه‌ای از قابلیت‌های رویکرد بازاریابی اجتماعی است. تا به اینجا، ما تنها یک برنامه بازاریابی اجتماعی پایین‌دستی (downstream) را برای تغییر رفتار «مشتریان» (consumers) توصیف کرده‌ایم. در کنار این اقدامات، باید بازاریابی اجتماعی بالادستی (upstream) نیز در دستور کار قرار گیرد، تا عوامل و نیروهای مهم‌تری که بر موفقیت برنامه واکسیناسیون اثر می‌گذارند نیز در نظر گرفته شود. در اینجا، به برخی از این عوامل که با اجرای موفق برنامه واکسیناسیون برای تمام افراد روستا در ارتباط هستند اشاره می‌کنیم: • بازاریاب باید بتواند هزینه‌های اجرای برنامه، مانند تهیه واکسن، ابزارها و امکانات مورد نیاز، تحقیقات بازاریابی، و پیشبرد پروژه را تامین کند. برای این کار، باید به «تحلیل بازار» اقدام نموده و شناخت خوبی از منابع بالقوه تامین مالی، مانند نهادهای دولتی، شرکت‌های علاقه‌مند و سازمان‌های غیردولتی (NGOs)، به دست آورد. • بازاریاب باید مکان مناسبی برای استقرار تجهیزات و اجرای برنامه واکسیناسیون بیابد. • بازاریاب باید برای پوشش بیمه‌ای روستاییان در برابر آسیب‌های احتمالی از برنامه واکسیناسیون، با یک شرکت بیمه وارد مذاکره شود. موفقیت یک برنامه بهبود اجتماعی، به شناخت کافی از نیازها، دیدگاه‌ها، ترجیحات، ارزش‌ها و محدودیت‌های جامعه هدف بستگی دارد. در مرحله بعد، باید از این اطلاعات برای تهیه یک برنامه موثر، برای رسیدن به رفتارهای مطلوب در جامعه هدف، چه در بالادست، و چه در پایین‌دست، استفاده کرد. بدون چنین شناختی، فعالیت‌های ضد فقر، توفیق چندانی در رسیدن به اهداف مورد نظر نخواهد داشت. به بیان ساده‌تر، اینکه تنها به یک نفر بگوییم: «بهتر است رفتار خود را اصلاح کنی»، کافی نیست. هر بسته سیگار، حاوی هشداری در مورد خطرات کشیدن سیگار برای سلامتی است؛ اما همه می‌دانیم که دادن این اطلاعات،‌ به تنهایی کافی نیست. هدف از بازاریابی اجتماعی، پرکردن این خلأها و کمک به برنامه‌های اصلاح و بهبود اجتماعی، برای رسیدن به اهداف ارزشمندی است که برگزیده‌اند.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

فروشندگان خبره به خوبی می دانند که فروش محصولات در مکان های مختلف تا چه اندازه ارزشمند است. شرکت های کوچک انتخاب های بالقوه ی زیادی برای فروش دارند؛ به عبارت دیگر جستجو برای مشتریان بسیار آسان تر است. با استفاده از ده روش موثر زیر شرکت خود را به یک فروش موفق برسانید:

  1. مشتریان را ترغیب کنید که محصول گرانتر را بخرند

یک روش موثر برای فروش محصول به مشتری این است که یک محصول گرانتر را به او پیشنهاد بدهیم. با این روش، نیاز به کار اضافی برای فروش یک محصول مانند پیدا کردن یک مشتری دیگر نیست. مشتری برای خرید یک محصول خاص با شما تماس گرفته یا شخصاً به شرکت شما آمده است. به عنوان مثال، این مشتری می خواهد کالای X را به قیمت ۱۰۰ هزار تومان خریداری کند، اینجاست که فروشنده می تواند به او محصول Y را که قیمت آن ۱۴۰ هزار تومان است اما به جای محصول مورد نظر مشتری مزایای بیشتری مانند ضمانت نامه طولانی تر دارد به او پیشنهاد بدهد. این روش فروش بسیار ساده است زیرا فروش محصول را با خدمات بهتر برای مشتری ادغام می کند.

  1. محصولات را به طور مستقیم بفروش برسانید

بازاریابی به صورت فروش مستقیم می تواند هزینه های بالایی داشته باشد اما موثر است. در این روش محصولات یا خدمات خود را از طریق تبلیغات اینترنتی یا تلویزیونی به فروش برسانید. بنابراین وقتی که مشتری محصولات را مشاهده نمود با شما تماس می گیرد یا به فروشگاه اینترنتی تان سر می زند و بلافاصله خرید خود را انجام می دهد.

  1. مشتریان خود را از به روز شدن محصولات آگاه کنید

یک روش مفید برای بهبود فروش و حفظ مشتریان این است که به آن ها پیشنهاد دهیم که محصولات جدید و به روز شده را خریداری کنند. بنابراین می توانیم با احترام کامل با مشتریان کنونی تماس بگیریم و به آن ها خبر دهیم محصولات به روز شده ای در فروشگاه خود داریم. علاوه بر این می توانیم به آن ها پیشنهاد دهیم که به دلیل وفاداری آن ها و محصولات ما در صورت خرید فوری به آن ها تخفیف خواهیم داد.

  1. محصولات را به صورت پکیج بفروشید

اگر بخواهیم که محصولات را به صورت تکی و جدا جدا بفروشیم فرایند فروش بسیار زمان بر خواهد بود و حتی ممکن است بی نتیجه باشد. در نتیجه می توان به جای فروش یک محصول، چند محصول را بصورت دسته بندی شده و بسته ای بفروش رساند. به عنوان مثال، می توان یک سِت کامل از محصولات مراقبت از پوست را در یک بسته قرار داد به جای اینکه مرطوب کننده و تمیز کننده را تک تک فروخت. در صورتی که مشتری خواهان تمام بسته نبود می توان آن ها را به صورت تکی فروخت.

  1. محصولات را به صورت اینترنتی به فروش برسانید

اگر محصولات را از طریق یک سایت معتبر و امن به فروش برسانید بسیار بهتر است. علاوه بر این مشتریان ترجیح می دهند که اینترنتی خرید خود را انجام دهند زیرا راحت تر است و لزومی ندارد که شلوغی خیابان ها را نیز تحمل کنند. بنابراین یک کاتالوگ اینترنتی از محصولات شرکت فراهم کنید و در آن محصولات به علاوه‌ی قیمت هر محصول در کنار آن را به خوبی توصیف کنید. برخی از شرکت ها برای خریدهای اینترنتی تخفیفاتی نیز لحاظ می کنند.

  1. محصولات خود را با استفاده از کاتالوگ به فروش برسانید

بسیاری از مردم ترجیح می دهند که با دیدن کاتالوگ، کالای مورد نظر خود را خرید نمایند. شما باید کاتالوگ محصولات متداول خود را برای مشتریان ارسال نمایید. در این کاتالوگ سعی نمایید که محصولات را بر اساس دپارتمان طبقه بندی کنید یا اینکه محصولات مربوط به فصل فعلی فروش را در صفحه ی اول کاتالوگ قرار دهید تا نظر مشتریان را بیشتر جلب نماید.

  1. با برگزاری نمایشگاه ها و نمایش محصولات، فروش را انجام دهید

اگر دوست دارید که مردم را ملاقات کنید و به صورت حضوری کیفیت محصولات خود را به آن ها نشان دهید، برگزاری نمایشگاه و نمایش محصولات بهترین انتخاب می باشد. فقط لازم است که برنامه ریزی مناسب داشته باشید و هزینه ی فضای مورد نیاز نمایش محصول را تقبل کنید. بنابراین باید زمانی را برای دعوت افراد و پاسخگویی به آن ها اختصاص دهید. این روش معمولاً فصلی است بنابراین ممکن است فروش به این شیوه تا حدی محدود باشد.

  1. با نمایش محصولات خود در فروشگاه، فروش را انجام دهید

شرکت های کوچک که داری فروشگاه هستند برای فروش کالاهای خود باید از نمایش محصولات در فروشگاه استفاده کنند. بسیاری از سازندگان از بسته هایی که جنبه ی پوستر، استند و بنرهای رنگارنگ دارد استفاده می کنند. قفسه های جذاب را در فروشگاه به گونه ای چیدمان کنید که محصولات به خوبی در دید مشتری باشد. فراموش نکنید که فروشگاهی مرتب و منظم را برای خرید مشتریان فراهم کنید.

  1. با استفاده از مهمانی های خانگی محصولات را به فروش برسانید

برخی از صاحبان مشاغل کوچک با استفاده از مهمانی های خانگی فروش خود را انجام می دهد. در این روش صاحبان شرکت نمونه هایی از محصولات خود را به افراد می دهند و سفارشات را دریافت می کنند. مهمانی های خانگی شبکه ای از مشتریان را که خواهان خرید در یک فضای آرام هستند، فراهم می نماید.

  1. از رویدادها برای فروش محصولات استفاده کنید

رویدادهای سالانه، فصلی و ماهانه می تواند سطحی از هیجان را در مشتریان به وجود آورد و آن ها را تشویق به خرید نماید. با برگزاری رویدادهایی مانند مراسم روز افتتاحیه، خیریه یا تعطیلات، فروش را انجام دهید. نمایش مد در فروشگاه نیز می تواند روش خوبی برای فروش محصولات باشد.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰


بازار هدف شما شامل افراد و کسب و کارهایی می شود که به احتمال زیاد آنچه که شما می فروشید را، می خرند. در این بخش نحوه شناسایی بازار هدف توضیح داده شده است، بنابراین می توانید تلاش های بازاریابی خود را به آنها اختصاص دهید.

  • چگونه بازار هدف خود را بشناسیم؟

شناسایی بازار هدف هنگام راه اندازی یک کسب و کار و یا ارائه محصولات و خدمات جدید، از مهم ترین مراحلی است که به آن نیاز پیدا خواهید کرد. وقتی شما بر شناسایی مشتریان هدف تان، مدیریت درستی داشته باشید نه تنها بهترین محصول متناسب با نیاز آن ها را تولید خواهید کرد بلکه می توانید استراتژی تبلیغات و ترفیعات بهتری برای علاقه مند نمودن و جذب آن ها برای خرید، داشته باشید. اما چگونه می توانید بازار هدف خود را شناسایی کنید؟ در اینجا شش معیار مهم ارائه شده است، که به شما کمک می کند بر روی افرادی که به احتمال زیاد محصول شما را خریداری خواهند کرد، تمرکز کنید.

معیاراول  شناسایی بازار هدف : با یک مشکل شروع کنید

یک راه خوب برای تعیین بازار هدف و مشتریان بالقوه، شفاف سازی مشکلی است که محصول شما آن را حل خواهد کرد. برای مثال فرض کنید  یک سرویس نظافت منزل راه اندازی کرده اید، مشکلی که شما با ارائه این سرویس حل خواهید کرد نظافت منزل برای افرادی که نمی توانند و یا نمی خواهند این کار را خودشان انجام بدهند، است. خانواده های با درآمد بالا، خانواده هایی که هر دو شاغل هستند و افراد مسن تر که دیگر توانایی نظافت خانه را ندارند، این گروه ها مشتریان بالقوه ی خدمات شما را شکل می دهند.

 معیار دوم شناسایی بازار هدف : تعریف ویژگی های مشتریان

لیست کردن ویژگی های مشتریان فعلی تان یکی دیگر از گام های مهم جهت شناسایی مخاطبان هدف است. این ویژگی ­ها لزوما نباید شخصی باشند؛ و ممکن است به سبک زندگی، درآمد کسب شده، درآمد قابل تصرف، موقعیت جغرافیایی، سرگرمی ها و بسیاری چیزهای دیگر مربوط باشند.

معیار سوم شناسایی بازار هدف : بازار اصلی شما کدام است؟

بسیاری از محصولات و خدمات به نیازهای افراد مختلفی پاسخ می دهند، با این وجود مخاطبان و بازار اصلی خود را دارند. این دسته از مخاطبان، افرادی هستند که:

  • بیشترین سود را به دست می آورند.
  • بیشترین نیاز را به این محصولات – خدمات دارند.
  • توانایی پرداخت پول برای آن محصول یا خدمات را دارند.
  • بیشترین مقدار از محصولات – خدمات را به صورت منظم خریداری می کنند.

شما باید زمانی که در تلاش برای شناسایی بازار هدف خود هستید، شناسایی این مخاطبان را در اولویت قرار داده و بر آن متمرکز شوید.


معیار چهارم در شناسایی بازار هدف : مطالعه مشتریان فعلی

ارزیابی مشتریان فعلی و شناسایی ویژگی های مشترک آن ها، درک این که چرا مشتریان فعلی تان از شما خرید می کنند و همچنین ارزیابی اینکه کدام یک از آن ها مشتریان وفادارتری هستند یک راه عالی برای دانستن آن است که، چه افراد دیگری می توانند یک مشتری بالقوه برای شما باشند. اکنون شما مشخصات افرادی را که به احتمال زیاد مشتریان شما خواهند شد را می دانید. این یک نقطه شروع خوب برای شناسایی بازار هدف خواهد بود.

معیار پنجم  : بازار هدف رقبای شما چه کسانی هستند؟

پیگیری اینکه رقبا در حال انجام چه کارهایی هستند می تواند به شما جهت تعیین بازار هدف و شناسایی مخاطبان هدفتان کمک کند. شاید رقبایتان فرصتی را در بخش خاص از بازار شناسایی کرده و در حال بهره برداری از آن هستند. همواره حواستان به کمپین های بازاریابی، مجلات، وب سایت ها و رسانه های اجتماعی رقبا باشد تا اساس هدف گیری مشتریان آنها را درک کنید.

معیار ششم در شناسایی بازار هدف : چه کسی و چرا از شما خرید می کند؟

شاید این نکته کمی عجیب به نظر برسد که تنها شناخت نوع مشتریانی که به خدمات شما نیاز دارند برای فروش موفق کافی نیست. به عنوان مثال فردی مسن که به تنهایی زندگی می کند ممکن است نیاز به فردی جهت نظافت خانه خود داشته باشد اما استطاعت مالی برای پرداخت آن را نداشته باشد. مشتریان واقعی افرادی هستند که علاوه بر نیاز، توانایی پرداخت برای محصول یا خدمت را نیز داشته باشند.

نکته نهایی : به یاد داشته باشید “هر کسی” بازار هدف شما نیست. حتی اگر همه مردم و یا همه افراد در یک صنعت خاص به آنچه که شما می فروشید نیاز داشته باشند، شما قادر به ارائه محصول – خدمت به “همه”، با توجه به بودجه محدود کسب و کارهای کوچک، نخواهید بود. برای رسیدن به موفقیت از راهنمایی های بالا، برای شناسایی بازار هدف خود استفاده کنید. این معیارها به شما کمک می کند بر آن دسته از مشتریانی که به احتمال زیاد اقدام به خرید در حجم بالا می کنند، تمرکز کنید.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

تقسیم بندی بازار (Market Segmentation) یکی از بحث‌های بسیار مهم در بازاریابی و فروش است که به علت اهمیتش، ما در متمم آن را در قالب سلسله درس‌های جداگانه‌ ارائه کرده‌ایم.

چون تجربه نشان داده که این نوع جدا کردن درس‌ها، باعث تمرکز بیشتر دوستان متممی بر موضوعات و یادگیری بهتر و عمیق‌تر می‌شود (ما این کار را پیش از این هم انجام داده‌ایم. به عنوان مثال، بحث حمایت اجتماعی را از دلِ درس‌های مدیریت استرس بیرون آورده‌ایم).

با این حال، برای تأکید بر اهمیت تقسیم بندی بازار و نیز ایجاد انگیزه در شما برای مطالعه‌ی دقیق‌تر این بحث، تعدادی سوال را در این‌جا فهرست کرده‌ایم.

سوال‌هایی که برای یافتن پاسخ آن‌ها، نیازمند درک مفهوم بخش بندی بازار و نیز استفاده از ابزارهای آن هستیم.


  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

ماهیت مخاطب

ماهیت مخاطب :

مخاطب ارتباطات جمعی ممکن است منفعل یا فعال باشد.

چنانچه مخاطب در فرایند ارتباط یک سویه  در نظر گرفته شود مخاطب چیزی فراتر از موضوع دریافت و یا توجه به پیام نیست و مخاطب منفعل میباشد.

چنانچه مخاطب محتوای پیام را به شیوه ای منطقی و قابل پیش بینی دریافت کند و نسبت به آن واکنش نشان دهد مخاطب فعال میباشد.

فرانک بیوکا 5 ویژگی برای شناسایی مخاطب فعال و منفعل مشخص کرده است :

1-     گزینشگری :مخاطبانی که فعال هستند دست به انتخاب میزنند و در مورد رسانه ها و محتوا آن قدرت تشخیص دارند.

2-     فایده گرایی : مخاطب فعال کاربرد های مورد انتظار برای بعد از استفاده از رسانه را در نظر دارد.

3-     هدف گرایی : مخاطب فعال همزمان با استفاده از رسانه به طور فعالانه به پردازش اطلاعات و تجارب میپردازد.

4-     مقاومت : مخاطب فعال به سادگی تحت تاثیر قرار نمیگیرد و دارای اختیار است.

5-     مشارکت: هر قدر مخاطب بیشتر در تجربه رسانه ای خود درگیر شود به همان نسبت فعال تر است.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

تاثیر رنگ در بازاریابی: چگونه از رنگ‌ها برای برندسازی، بازاریابی و فروش استفاده می‌شود؟

روان شناسی رنگ ها یکی از جذاب ترین مفاهیم بازاریابیاست. بیشتر مکالمات امروز در مورد رنگ ها و جذبه آن، احساسات، شواهد داستان گونه و تبلیغاتی را در بر می گیرد که در مورد «رنگ و ذهن» ادعاهای فراوانی را مطرح می کنند. برای متعادل کردن این روند و راه حل درست عنصری جذاب از رفتار انسان، تحقیق معتبری در مورد تئوری رنگ و جذابیت های آن صورت گرفته که جزییات آن در پایین آورده شده است.

به گزارش بورسینس به نقل از پارک بازاریابی ایران، روان شناسی رنگ ها، تصورات درست و غلط و همچنین اهمیت رنگ ها جهت بازاریابی و برند سازی توسط کارشناسان تشریح شده که در پایین می توانید آن را مطالعه کنید.

تصورات غلط در مورد روان شناسی رنگ ها

به اعتقاد کارشناسان، اغلب نظریات روان شناسی رنگ ها در بازاریابی بدون منبع است. عواملی مانند اولویت شخصی، تجربیات، تربیت، اختلافات فرهنگی، فضا و… معمولا اثر رنگ ها را محو می کنند. بنابراین ایده هایی مثل اینکه در طیف رنگ، زرد از نظر روان شناسی شادترین رنگ محسوب می شود، اشتباه است!

اهمیت رنگ ها در برندسازی

ابتدا باید به مسئله برندسازی بپردازیم که یکی از مهم ترین مسائل، مربوط به درک رنگ ها و حوزه ای است که بسیاری از مقالات با این موضوع مشکلات شان را در آن مطرح می کنند. برای دسته بندی واکنش مصرف کننده به رنگ های مختلف تلاش های متعددی صورت پذیرفته.

به عنوان مثال:

رنگ زرد در لوگوی شرکت ها نشانه خوش بینی، وضوح و گرمی؛

رنگ نارنجی در لوگوی شرکت ها نشانه دوستی، خوشحالی و اطمینان؛

رنگ قرمز در لوگوی شرکت ها نشانه هیجان، جوانی و جسارت؛

رنگ بنفش در لوگوی شرکت ها نشانه خلاقیت، قوه تخیل و هوش؛

رنگ آبی در لوگوی شرکت ها نشانه اعتماد و قدرت؛

رنگ سبز در لوگوی شرکت ها نشانه صلح، رشد و سلامت

رنگ نقره ای در لوگوی شرکت ها نشانه تعادل، خنثی بودن و آرامش است.

البته در نظر داشته باشید که رنگ به شدت به تجربیات شخصی وابسته است تا اینکه آن را به احساسات خاص در سطح جهان معنی کنیم. باید گفت الگوهای پیام دهی گسترده تری را می توان در مفاهیم رنگی پیدا کرد. به عنوان مثال، رنگ ها نقش قابل توجهی در خرید و برند سازی دارند. محققان در تحقیقی با عنوان «اثر رنگ در بازاریابی» دریافتند که بیش از 90درصد قضاوت های شتابزده در مورد محصولات می تواند فقط به رنگ مربوط باشد (البته با توجه به ماهیت محصول).

با توجه به نقش رنگ ها در بازاریابی و برندسازی، نتایج مطالعاتی مانند «اثرات تعاملی رنگ ها» نشان می دهد ارتباط بین رنگ ها و برند ها به تناسب موجود در رنگی بستگی دارد که برای یک برند خاص مورد استفاده قرار می گیرد؛ یعنی آیا رنگ مورد استفاده با آن چیزی که برای فروش گذاشته شده، تناسب دارد یا نه؟

محققان در تحقیق دیگری به نام «قرمز مهیج و آبی با کفایت» دریافتند که قصد خرید به شدت تحت تأثیر رنگ ها است، چون رنگ ها بر چگونه دیده شدن برند اثر دارند. این یعنی رنگ ها به مصرف کننده می گویند «شخصیت» یک برند را چگونه ببینند.

تحقیقات دیگری هم نشان داده مغز ما برندهای قابل تشخیص را ترجیح می دهد که این موضوع بر اهمیت رنگ هنگام ایجاد هویت برند تأکید می کند. بنابراین بسیار مهم است که برندهای جدید هنگام طراحی رنگ لوگوی خود از تمایز آن با رقبا اطمینان حاصل کنند.

هنگام انتخاب رنگ درست، پیش بینی واکنش مشتری به تناسب رنگ با محصول، بیشتر از خود رنگ اهمیت دارد. در نتیجه، بین استفاده از رنگ و احساس مشتری از شخصیت یک برند، ارتباطی واقعی وجود دارد. هر یک از رنگ ها به طور گسترده ای با ویژگی های خاص مطابقت دارند (به عنوان مثال رنگ قهوه ای با محکم و زمخت بودن، بنفش با ظرافت و فرهیختگی و قرمز با هیجان شناخته می شود).

همه مطالعات آکادمیک در مورد رنگ ها و بازاریابی به شما می گویند خیلی مهم است که رنگ های برند شما، به جای رعایت قانون ترکیب رنگ های کلیشه ای، هویتی را که می خواهید به تصویر بکشید، تأیید کنند. این اظهار نظر رایج اشتباه را که «سبز به معنی آرامش است» در نظر بگیرید.

این مفهوم اشتباه است، چون گاهی اوقات رنگ سبز برای برندسازی سایت زیست محیطی تیمبرلند استفاده می شود و در موارد دیگری این رنگ در فضای پولی و مالی سایت Mint.com مورد استفاده قرار می گیرد و در دو حالت تأثیر بسیار مثبتی دارد. یا رنگ قهوه ای ممکن است برای فضای معرفی یک جنس محکم (مثل سایت محصولات چرمیSaddleback Leather) ) مناسب باشد؛ درحالی که در موقعیت دیگری برای ایجاد گرمی یا برانگیختن احساسات یا تحریک اشتها (مثل هر تبلیغ بازرگانی که در مورد شکلات دیده اید) هم می تواند به کار گرفته شود. در ایران هم مثال های مشابهی در این زمینه موجود است.

نتیجه: برای انتخاب رنگ برند نمی توان مجموعه قواعد ساده و مشخصی تعیین کرد، اما انتخاب رنگ به طور حتم باید مورد توجه قرار بگیرد. احساس، خلق و خو و تصویری که برند شما ایجاد می کند، نقش مهمی در برانگیختن احساسات دیگران ایفا می کند. بدانید رنگ ها فقط زمانی روی کار می آیند که بتوانند با هویت مطلوب یک برند مطابقت داشته باشند (به عبارت دیگر، استفاده از رنگ سفید برای القای علاقه شرکت اپل به طراحی ساده و تمیز). بدون در نظر داشتن چنین مفهومی، ترجیح دادن یک رنگ به رنگ دیگر معنی ندارد و نمی توان اثبات کرد که مثلا رنگ نارنجی در کل دنیا بیشتر از رنگ نقره ای خریدار دارد.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

محتوای عریض موضوع‌های عمومی و کلی را پوشش می‌دهد؛ اما محتوای عمیق به بررسی دقیق یک موضوع خاص می‌پردازد. کدام محتوا برای بازاریابی بهتر است؟

هنگام نوشتن محتوا عوامل زیادی باید در نظر گرفته شوند. به‌عنوان مثال هر شخصی پیش از اقدام به تولید محتوا از خودش می‌پرسد مخاطبان چه کسانی هستند؟ هدف نهایی از تولید محتوا چیست؟ موضوع محتوا در مورد چه چیزی است؟ طول محتوا چه اندازه باید باشد؟ آیا محتوای مورد نظر فقط متن است یا شامل تصویر و ویدئو نیز می‌شود؟ اما یکی از مهم‌ترین عواملی که شاید کمتر کسی به آن توجه کند، انتخاب محتوای عریض یا عمیق است. اینکه باید روی «وسعت» محتوا یعنی هدف قرار دادن تعداد زیادی از مخاطبان تمرکز کند یا باید «عمق» محتوا یعنی تمرکز روی موضوع خاصی را در نظر بگیرد؟

  • حسین هاشمی مهر