شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

۱۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازاریابی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

۳ روش ساده برای شروع بازاریابی تلفنی

دلیل موفقیت های کم فروشندگان در فروش تلفنی این است که رویکرد جذابی برای فروش تلفنی نداشته و به همین دلیل این رویکرد موجب نمی شود که هر شنونده ای دست از کار خود برداشته و به صحبت های آن ها گوش دهد .
تهیه یک فرمول موثر فروش برای بسیاری از استارت آپ‌ها بسیار با اهمیت است، چرا که در این صورت عملیات آنها به راحتی قابل اندازه‌گیری و ارزیابی بوده و به آنها کمک می‌کند تا بخوبی متوجه شوند که آیا حجم فروش و فعالیت آنها در همان اندازه باقی می‌ماند یا با عملکردی پایدار به رشدی قابل توجه در هر سال دست پیدا می‌کنند.
چگونگی آغاز کردن مکالمه در این بین بسیار زیاد اهمیت دارد– هر بار که گوشی تلفن را به این منظور بر می‌داریم، باید در ذهن این نکته را داشته باشیم که ما در پی بدست آوردن با ارزش‌ترین دارایی فرد مقابل هستیم و آن چیزی نیست غیر از زمان غیرقابل بازگشت آنها.
پس برای داشتن یک رویکرد مطلوب و تصحیح این رویکرد، برنامه ریزی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
با این وجود باید به این نکته هم توجه داشت که اگر در حال برنامه‌ریزی برای جذب یک فرد از طریق بازاریابی تلفنی هستید که پیش از این هیچ شناختی از شما و شرکت شما ندارد و نیز انتظار دریافت چنین تلفنی را هم از طرف شما ندارد، باید نکات بسیار زیادی را مد نظر قرار دهید؛ چرا که شما تنها چند ثانیه تا متقاعد کردن مخاطب خود برای پذیرفتن تصمیمی مبنی بر ادامه ی مکالمه با خودتان فرصت دارید .
حتما توجه داشته باشید که صدای شما کاملاً با اعتماد به نفس و طبیعی باشد و مصنوعی و تمرینی به نظر نیاید .. پیش از اینکه حتی گوشی تلفن را بردارید، آن قدر صحبت خود را با خود تمرین و تکرار کنید که تن صدا برای خودتان کاملاً طبیعی به نظر برسد و با محتوای گفته خود هیچ مشکلی نداشته باشید. تنظیم تن صدا، سرعت بیان کلمات و لحن شما در این مرحله اهمیت بسیار زیادی دارد.
سعی کنید با این تمرین‌ها دچار این تصور نشوید که با مهارت فعلی، شما باید در تمام مکالمه‌ها موفق باشید، چرا که واقعیت این است که همه نیازمند محصول پیشنهادی شما نبوده و علاقه‌ای به آن ندارند، پس بدون توجه به مهارت خودتان و اینکه رویکرد شما از چه کیفیت بسیار بالایی برخوردار است، در دنیای فروش تلفنی اگر ۵۰ بار با کلمه “نه” مواجه نشدید، بدانید که هنوز آنچنان که باید درگیر این کار نشده‌اید.
در ادامه در ۳ قدم ساده روش هایی برای آغاز مکالمه جذاب هنگام بازاریابی تلفنی ارائه می شود:
قدم اول – آغاز – بینید چه روشی بیشترین تاثیرگذاری را برای شما دارد:
مرحله آغازین مرحله ی ساده ای ست و در واقع مرحله‌ای است که خودتان را معرفی می‌کنید . . .
“سلام، آقا/خانم . . . ؟
. . . هستم از شرکت . . . ، حال شما خوب است؟”
اغلب با افرادی برخورد می کنید که بطور متقابل همین سوال را از شما می پرسند یا اینکه فقط به سوال شما پاسخ می‌دهند، به هر حال شما باید در این مرحله به صحبت خود ادامه دهید . .
“شاید زمان نداشته باشید، پس سریع به موضوع اصلی می‌پردازم . . .”

قدم دوم – نکات جذاب و حاوی ارزش را به مکالمه ی خود با مخاطب اضافه کنید
اطمینان دارم که تقریبا در اغلب موارد به شیوه‌ای خودتان را از دست فروشند‌گان تلفنی خلاص می‌کنید؛ اما شک ندارم که در مواردی هم بوده که فروشنده به دلیل نوع برخوردی که با شما داشته، به هیچ وجه راضی به خاتمه دادن به مکالمه نبوده‌اید.
نکته ارزشی که باید به آن توجه کنید، دقیقاً باید مناسب با نوع کسب و کار شما باشد. شاید با توجه به محصول یا خدمتی که قصد فروش آن را دارید، استفاده از یک یا دو جمله فکر شده و دقیقاً طراحی شده به شما کمک کند تا دلیلی قانع کننده را به مخاطب خود گفته و اینگونه وی را برای در اختیار قرار دادن زمان خودش به شما قانع کنید. اینجا دقیقاً مرحله‌ای است که خلاقیت و مهارت‌های فروش با یکدیگر ترکیب می‌شوند، یعنی این مرحله دیگر خیلی در ارتباط مستقیم با شما نیست، بلکه در ارتباط با کاری است که شما می‌توانید برای آنها انجام دهید.

 

در این موارد می توانید از موضوعات زیر کمک بگیرید:

  • صرفه جویی مالی یا افزایش سودآوری
  • افزایش تولید
  • صرفه‌جویی در زمان
  • تعریف مزیت های رقابتی
  • تغییر در قوانین یا چالش‌های موجود در صنعت

مثال:
“من کارشناس xxxx هستم متخصص در حوزه xxxx هستم. ما اخیرا پروژه‌ای را با xxxx به اتمام رسانده‌ایم که در آن از طریق xxxx موفق به سود آوری xx برابر در آن صنعت شده ایم .”

قدم سوم – پرسش حیاتی
این قدم پایانی به معرفی کوتاه شما پایان می‌دهد و جایی است که باید سکوت اختیار کنید و منتظر پاسخ باشید. آغاز خوب حیاتی ترین بخش برای یک تماس غیرمنتظره یا تماس برای فروش است، چرا که اگر در مراحل قبل مکالمه ی شما بخوبی پیش نرفته باشد، در این مرحله مطمئنا با مشکلاتی روبرو خواهید شد.
همواره در خاطر بسپارید که یک گفتگوی طبیعی بر پایه پرسش‌های مناسب و با کیفیت شکل می‌گیرد. پس برای اجتناب از شنیدن یک “نه” زود هنگام، به فکر طراحی پرسش‌های خوب و مناسب برای آغاز صحبت تان باشید.
در طراحی و انتخاب پرسش ها در بازاریابی تلفنی سعی کنید به این نکته توجه کنید که سوالات به نحوی باشند که در نهایت شما را به هدف مورد نظر برسانند و پاسخ مناسب و کارآمدی ار مشتری دریافت کنید . این هدف میتواند یافتن خلا موجود در شرکت و ارائه پیشنهاد سازنده از جانب شما باشد و یا یک پرسشی که مشتری و نیازمندی های آن را به شما بهتر یشناساند .
همچنین روش آزمون A/B نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد، یعنی دو رویکرد مختلف را طراحی کرده و بر اساس هر یک حداقل یک صد تماس تلفنی داشته باشید و نتیجه را در مجموع تماس مورد ارزیابی قرار دهید. عملکرد فروش را با هر یک از رویکردها مورد ارزیابی قرار دهید و ببینید در کدام یک نرخ موفقیت بالاتری دارید و در ادامه پس از مشخص شدن رویکرد و روش اثربخش آن را مبنای کار خود قرار دهید.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

چرا بازاریابی در اینستاگرام؟

اینستاگرام یکی از پرطرفدارترین شبکه‌های اجتماعی به خصوص در ایران است که ماهانه ۸۰۰میلیون کاربر فعال دارد. من به آمار جهانی خیلی اشاره نمی‌کنم اما در ایران به راحتی جای فیسبوک را گرفته است و تا حدی تب فیسبوک خوابیده است و جای خود را به اینستاگرام داده است.

از وقتی هم که امکان قرار دادن ویدیوهای یک دقیقه‌ای فراهم شده است، شاهد محتواهای آموزشی یا سرگرم کننده بسیاری در اینستاگرام هستیم به طوری که خیلی از افراد به صورت جدی اقدام به برنامه‌سازی در اینستاگرام می‌کنند.

از دیگر مزیت‌های اینستاگرام این است که شما می‌توانید مشتریان احتمالی شهر یا محله خود را نیز هدف بگیرید، که این برای کسب‌وکارهای محلی یک مزیت و دلیل بازاریابی در اینستاگرام است.

 

هدف کسب‌وکار شما از حضور در اینستاگرام و بازاریابی اینستاگرامی چیست؟

قبل از هرچیز بهتر است که هدف یا اهداف خود را از حضور در اینستاگرام بدانید. کسب‌وکارها از حضور در اینستاگرام اهداف مختلفی می‌توانند داشته باشند.

۱- برخی کسب‌وکارها با این هدف وارد اینستاگرام می‌شود تا فرهنگ کاری و پشت صحنه کسب‌وکار خود را به مشتریان نشان دهند و به نوعی ارتباط بهتری با مشتری برقرار کنند و تا حدی افزایش آگاهی از برند نیز داشته باشند.

۲- برخی اینستاگرام را فرصتی برای تثبیت جایگاه برند خود می‌بینند، مثلا شرکتی مثل سامسونگ برای افزایش فروش نیازی به اینستاگرام مارکتینگ ندارد، ولی مایل است که از طریق اینستاگرام افراد را از فعالیت‌های بشر دوستانه خود با خبر کند تا خود را در ذهن مردم به عنوان یک برند متعصب نسبت به انسان ها و کره زمین معرفی کند، در واقع از اینستاگرام برای تثبیت جایگاه برند خود استفاده می‌کند.

۳- برخی از کسب‌وکارها با هدف افزایش فروش از اینستاگرام استفاده می‌کنند و در واقع بازاریابی اینستاگرامی را راهی برای افزایش فروش می‌دانند، مثلا یک فروشگاه اینترنتی با قرار دادن آخرین محصولات، محصولات تخفیف خورده و…. مشتریان را تشویق به خرید می‌کند.

همانطور که متوجه شدید، اهداف می‌توانند بسیار متنوع باشند، بهتر است اهداف اصلی و فرعی خود را از حضور در اینستاگرام و انجام اینستاگرام مارکتینگ تعریف کنید.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

حالات تقاضا

حالات تقاضا:

١تقاضای منفی

٢تقاضای پنهان

٣تقاضای نامنظم

٤ تفاضای بیش از حد

٥عدم وجود تقاضا

٦تقاضای متزلزل

٧تقاضای کامل

٨تقاضای ناسالم


  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

زبان بدن؟

زبان بدن چیست ؟ تکنیک‌های زبان بدن

زبان بدن چیست ؟ تکنیک‌های زبان بدن ، زبان بدن و به صورت کلی ارتباطات غیر کلامی بخش عمده‌ای از ارتباطات ما را تشکیل می‌دهند و از این رو ما باید با شناخت زبان بدن و استفاده بهینه توامندی های کلامی و غیر کلامی خود را افزایش بدهیم.

در این مقاله قصد داریم ببینیم که زبان بدن چقدر درر ارتباطات ما تأثیر گذار است؟

 

زبان بدن چیست؟

زبان بدن یا Body Language یکی از اجزای ارتباطات غیر کلامی است که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پررنگی دارد.

نحوه قرارگیری ما، حرکات بدن و دست به هنگام صحبت کردن، همه و همه در شکل دادن و تأثیرگذاری ارتباطات ما – علی‌الخصوص ارتباطات کلامی – نقش موثری دارند.

اجازه بدهید به جای این که از اهمیت زبان بدن بگوییم، نگاهی داشته باشیم به چند شرایط که مطمئناً برای همه ما پیش آمدهه است...

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

اساس بازاریابی چریکی :

 

  1. کم بودن بودجه مسئله ای نیست ( خلاقانه تر فکر خواهیم کرد)
  2. بر اساس آمار و ارقام فعالیت می کنیم ( سعی و خطا معنایی ندارد)
  3. مشتری فعلی مهمتر از مشتری جدید است.
  4. سابقه کسب و کارمان مهم نیست ( اثربخشی برابر برای تمامی کسب و کارها)

مهمترین روش های بازاریابی چریکی یا بازاریابی پارتیزانی :

 

روش اول | Astroturfing :

در این روش یک سری از وبلاگ های مردمی یا اکانت های اینستاگرام مردمی درباره محصول و یا کمپین تبلیغاتی مان، شروع به صحبت کردن می کنند( که در اصل صاحب این اکانت ها مردم نیستند، بلکه خود شرکت است! )

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

12 ترفند کوتاه برای تبدیل یک رهگذر به یک مشتری

 22 جولای , 2012  

فرض کنید شما در مغازه نشسته اید و به فروش محصولات خود مشغول هستید.

هر چند شما ویترین جالب و تمیزی برای مغازه تدارک دیده اید و کالاهای باکیفیتی نیز می فروشید، ولی اکثر قریب به اتفاق افرادی که از جلو مغازه رد می شوند، پس از مکثی کوتاه، با بی اعتنایی به سراغ کار خود می روند و حتی زحمت ورود به مغازه را به خود نمی دهند!

احتمالاً شما هم مانند هر فروشنده دیگری، از این تراژدی فراری هستید و مایلید تعداد بیشتری از این رهگذران بی اعتنا را به «مشتری» تبدیل کنید.

ناگفته پیداست که این آرزوی بسیاری از فروشندگان است که تعداد مشتریان خود را افزایش دهند.

سوالی که مطرح است و ما می خواهیم پاسخ های آن را بررسی کنیم این سوال است: بهترین راهکارها برای بالا بردن میزان فروش، به هنگامی که مشتری ها از دست به جیب شدن می ترسند، چیست؟

بیایید با هم پاسخ های قابل ارائه به این پرسش را مرور کنیم:

1. مشتری ها را خوشحال کنید.

بسیاری از فروشندگان، از فضای حاکم بر کسب و کارهای آنلاین گله دارند.

در این فضا معمولاً نوعی جو بی اعتمادی حکمفرماست. بنابراین سعی نکنید در همان اول و با شتاب، یک کالا را به مشتری غریب خود بفروشید.

به جای این کار، ایمیل آنها را بگیرید، سپس آنها را به ثبت نام (register) در سایت خود یا برقراری ارتباط با شما در شبکه های اجتماعی ترغیب نمایید.

در ادامه، می توانید با صرف زمان و با استفاده از تکنیک های موجود، آنها را به یک مشتری خوشحال و پول بده تبدیل کنید.

2. سرویس رایگان ارائه بدهید.

اگر اوضاع به گونه ای نیست که بازدیدکنندگان بخواهند با آغوش باز سرویس شما را بپذیرند، قدری به عقب بیایید و به آنها اجازه دهید اندکی کالای ارائه شده را با انگشتان خود لمس کنند.

ارائه دوره های آزمایشی رایگان (free trial) ممکن است دید یک شخص نسبت به سرویس یا محصول شما را کاملاً دگرگون کند.

زمان این دوره های استفاده رایگان را به حد کافی طولانی کنید تا مزایای تولید شما، چشم استفاده کننده را بگیرد. 

البته از سوی دیگر، این زمان باید به حد کافی کوتاه باشد تا فرد را به خریداری کالا علاقه مند سازد (یعنی دوره آزمایشی رایگان، نباید آن قدر طولانی باشد که جای خرید را بگیرد).

3. قیمت بدهید.

گاهی اوقات تعلل بیش از حد، کارها را خراب می کند.

رک و راست، به مشتری قیمت بدهید و سپس از او بپرسید: با توجه به هزینه ای که سرویس ما دارد، آیا مایل به خرید آن هستید؟ 

اگر زیر بار نرفت، بگویید در حال حاضر ما نمی توانیم کالاهای خود را به رایگان عرضه کنیم اما شما در ماه اول، مبلغ اندکی پرداخت خواهید کرد و در صورت تمایل طرفین، داد و ستدمان را ادامه می دهیم.

4. ارتباط طولانی مدت برقرار کنید.

قرار نیست در اولین برخوردی که مشتری با شما دارد، یک معامله جوش بخورد اما شما می توانید یک مکانیسم ارتباطی با او برقرار کنید.

به عبارت دیگر پس از همان بار اول، مشتری را رها نکنید بلکه با وی ارتباط برقرار نموده و او را تنها نگذارید.

طبق قاعده، به احتمال زیاد، افرادی که با آنها آشنایی و ارتباط دارید، بیش از غریبه ها و دیگران از شما خرید خواهند کرد.

البته فراموش نکنید که شما نمی توانید به گونه ای برنامه ریزی کنید که کل این مکانیسم به طور خودکار انجام شود، اما قادرید آن را به گونه ای طرح ریزی نمایید که روند کار، به سادگی و سهولت پیش برود. 

5. سوال بپرسید.

فردی را در نظر بگیرید که وارد مغازه (یا سایت) شما شده و در حال سبک و سنگین کردن کالای تولیدی شماست و هنوز تصمیمی برای خرید نگرفته است.

یکی از بهترین روش ها برای متقاعد کردن وی به خرید این است که از وی سوالی بپرسید.

ببینید این مشتری بالقوه، به دنبال چه محصولی است و یا دنبال چه ویژگی خاصی در این محصولی است که به دست گرفته.

از او بپرسید چرا این کالا را امتحان نمی کنید؟ یا به او بگوید: این کالا یا سرویس، به یک بار امتحان کردن می ارزد و هیچ خرجی ندارد!

سپس به آنها اجازه بدهید که کالا را محک بزنند. 

فروش به تدبیر و تیزهوشی نیاز دارد، نه فقط زمان صرف کردن و استفاده از روش های کهنه.

5. پرداخت مبتنی بر عملکرد 

شما می توانید از شیوه پرداخت مبتنی بر کیفیت (Pay-for-Performance) استفاده کنید.

این شیوه، یکی از بهترین و موفق ترین روش های فروش به شمار می رود چرا که در آن، اعتماد مشتری جلب می شود.

برخی شرکت ها با استفاده از این شیوه، رشد خیره کننده ای در فروش کالاهای خود به دست آورده اند.

مردم پس از دیدن نتیجه استفاده از یک سرویس یا محصول، راحت تر و با آسودگی بیشتری پول بابت آن پرداخت می کنند.

اگر شما واقعاً کالاهای باکیفیتی عرضه کنید، از به کار بردن این روش واهمه ای نخواهید داشت.

7. چند جور قیمت بدهید.

قرار نیست همه کالاهای شما حتی اگر از یک نوع باشند، قیمت یکسانی داشته باشند.

افراد بر اساس موجودی جیب خود، ممکن است به سراغ کالاهای درجه یک یا دو بروند.

وقتی هر دو نوع، یک قیمت داشته باشند، انتخاب قدری سخت می شود ولی با ارائه دو قیمت متفاوت، کار را راحت تر می کنید.

8. اندکی مهلت بدهید.

ما همه سرمان شلوغ است و کارهای زیادی داریم که باید انجام بدهیم. مشتری ها هم همین گونه هستند.

گاهی اوقات افراد نه برای فرار از پول خرج کردن، بلکه به این دلیل که حواس شان به کالاها و پیشنهادهای شما نیست، آن را رد می کنند.

در این مواقع، مقداری زمان در اختیار آنها بگذارید تا به شبکه شما وارد شوند و با نرم افزار یا سرویسی که قصد عرضه و فروش آن را دارید، سر و کله بزنند.

آن وقت راحت تر و بهتر می توانند تصمیم بگیرند. 

اگر چه این کار باعث می شود برخی بازدیدکنندگان قید خرید را بزنند ولی در مجموع، این روش با موفقیت همراه است (البته با این شرط که شما سرویس های خوب و قابل دفاعی ارائه کنید).

9. ریسک خرید را کاهش دهید.

خرید نکردن مردم، چند دلیل بیشتر ندارد: قیمت، اعتماد یا فقط به این علت که در آن زمان خاص، برای خرید آمادگی ندارند.

شما باید این معادله را معکوس کنید و این موانع سه گانه را از بین ببرید: یک دوره آزمایشی (trial) به مشتری مردد ارائه کنید؛ گارانتی سفت و سختی برای محصول خود دست و پا نمایید تا به این طریق ریسک خرید برای مشتری پایین بیاید.

ترس از خرید را از بین ببرید تا به سود سرشاری دست یابید.

10. به اهل فن بفروشید.

مشتری ها همیشه برای دست به جیب شدن، با احتیاط و آرام عمل می کنند.

یک راه غلبه بر این مشکل آن است که محصولات خود را فقط به شرکت ها، سازمان ها و افرادی بفروشید که تولیدات شما را می شناسند و با مزایای آنها آشنا هستند.

هیچ کس دلش نمی خواهد برای چیزی که ارزشی برای آن قائل نیست، پول بدهد.

11. اعتمادسازی کنید.

اگر طرف شما برای بستن قرارداد سخت جان است، فروش را رها کنید و قدری اعتماد وی را به خود جلب نمایید. 

معمولاً اگر افراد بدانند فروشنده قصد ندارد با ترفند و چرب زبانی جیب آنها را خالی کند، راحت تر دست به جیب می شوند.

12. اطلاعات رایگان بدهید.

اگر واقعاً قصد فروش دارید، مانند یک آموزش دهنده حرفه ای عمل کنید چرا که یکی از بهترین شیوه های فروش، آموزش قبل از فروش است.

در این روش شما اطلاعات ارزشمندی در اختیار مشتری قرار می دهید؛ از قبیل کتابچه راهنما، پست های وبلاگ، خبرنامه، یک دوره آموزشی و غیره.

اگر افراد بدانند که با چه فروشنده کارکشته و دانایی طرف هستند، معمولاً راحت تر به پای امضای قرارداد می روند

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

رابطه تکنولوژی دیجیتال و تحول بازاریابی چیست؟

بی‌تردید بدون توسعه تکنولوژی دیجیتال و افزایش سواد دیجیتال مشتریان، تحول بازاریابی به گستردگی امروز و به عمقی که امروز به وجود آمده نبود.

اما فراموش نکنیم که تکنولوژی دیجیتال صرفاً بستری برای تحول بازاریابی بوده و تحول بازاریابی در ده‌ها روند دیگر نیز ریشه دارد.

موارد زیر، تنها نمونه‌هایی از عواملی هستند که در شکل‌گیری بازاریابی دخیل بوده‌اند:

 ارزان شدن تکنولوژی تولید و افزایش تعداد تولیدکنندگان که گزینه‌های مشتری را زیاد کرد.

 رایج شدن سیستم‌های تولید انعطاف‌پذیر که می‌توانستند محصول را به نیاز مشتری نزدیک‌تر کنند.

 افزایش متوسط رفاه در میان مردم و شکل‌گیری تقاضاهای مصرفی فراوان که دست مشتری در انتخاب و تصمیم‌گیری مربوط به آنها بسیار باز است.

 توسعه‌ی صنعت حمل و نقل در سطح محلی و بین‌المللی که حوزه‌ی دسترسی مشتری را گسترده‌تر کرده است.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

تحول بازاریابی یا Marketing Transformation از جمله اصطلاحاتی است که این روزها در فضای مدیریت و کسب و کار، به شدت رایج شده است.

البته این اصطلاح از دهه‌ی ۹۰ میلادی در کتاب‌ها و مقاله‌های مدیریتی مطرح شده است؛ البته در گذشته صرفاً به عنوان بحثی تئوریک درباره‌ی آینده بازاریابی در‌ آخرین جلسات کلاس بازاریابی دانشگاه مطرح می‌شد.

امروز بحث تحول بازاریابی چنان جدی و مهم است که معمولاً در مقدمه‌ی ورود به بحث مدیریت بازاریابی به آن اشاره می‌شود.

ما در درس‌های مختلفِ متمم، به جنبه‌های متنوع تحول بازاریابی پرداخته‌ایم.

بنابراین آنچه در اینجا می‌بینید، صرفاً مروری کلی بر این مفهوم است تا تصویری شفاف‌تر از آن در ذهن‌مان شکل بگیرد.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

این‌ها جمله‌های رابرت لوش (Robert Lusch) رییس کمیته تعریف بازاریابی در انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) پس از تلاش‌های طولانی و بی‌وقفه برای ارائه‌ی تعریف بازاریابی نوین در سال ۲۰۰۴ است.

این نوع حساسیت و حتی گزارش از تعداد کلمات، نشان می‌دهد که تعریف یک واژه و به طور خاص، تعریف مدیریت بازاریابی تا چه حد می‌تواند مهم و حیاتی باشد.

این کار باعث می‌شود دقیقاً بدانیم به دنبال چه باشیم و چه چیزهایی را از اولویت یادگیری خارج کنیم.

بازاریابی (Marketing) واژه‌ای چنان گسترده است که مباحث بسیار گسترده و متنوعی را پوشش می‌دهد (چنان‌که پیش از این گفته‌ایم، به چنین اصطلاحاتی، Umbrella-term یا واژه‌های چتری می‌گویند).

در مورد چنین واژه‌هایی، تعریف مناسب، اهمیت مضاعف پیدا می‌کند.

بازاریابی چیست؟ بررسی مفهوم بازاریابی

به همان اندازه که در تاریخچه بازاریابی، شاید تغییر و تحول بوده و هستیم، تعریف مارکتینگ و بازاریابی هم، پیوسته دچار تحول و دگرگونی شده است.


  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

معرفی استراتژی پیشگام وپیرو؟؟؟اغلب مردم بازاریابی موفق محتوا را برای برندهای بسیار شناخته شده و مطرحی مانند Coca-Cola و McDonald's به یاد می‌آورند. شرکت‌ها بزرگی مانند مک دونالدز روزانه سه میلیون دلار بابت تبلیغات هزینه می‌کنند. به طوری که در تمام خیابان‌های آمریکا منحنی طلایی و معروف این برند به چشم می‌خورد. هدف این برندها از این حجم تبلیغات این نیست که سود خود را افزایش دهند. آن‌ها قصد دارند نام خود را در ذهن تمام مردم جهان ماندگار کنند. این هوگلنداسمیت، متخصص بازاریابی معتقد است مدیرعامل‌های شرکت‌ها به امور مرتبط با بازاریابی به چشم بخشی از استراتژی تیم مدیریت نگاه نمی‌کنند. اغلب آن‌ها نمی‌دانند بازاریابی بخشی از فعالیت‌های روزانه و استراتژیک شرکت است. با در نظر گرفتن این نکته، چه نظری در مورد استراتژی بازاریابی مک دونالدز می‌توان داشت؟ اینکه این برند اهمیت بیشتری برای ماندگاری نام خود در ذهن مردم قائل است. آن‌ها تمرکز خود را روی این موضوع گذاشته‌اند و به مواردی مانند کیفیت خدمات مشتری کمتر اهمیت می‌دهند. البته هر دو عامل در جذب مشتری مهم هستند اما چه چیزی باعث می‌شود یک مشتری رستوران مک دونالدز را به رقیب آن یعنی برگر کینگ ترجیح دهد؟


هوگلنداسمیت معتقد است اغلب کسب‌وکارها بدون در نظر گرفتن چشم‌انداز تعریف شده و استراتژی مناسب اقدام به بازاریابی می‌کنند و این به ضرر برند است. به جای اینکه دنبال پیدا کردن راهی برای بازگشت سرمایه از طریق بازاریابی باشید بهتر است ببینید کدام استراتژی بازاریابی با استراتژی و هدف اصلی برند بیشتر همخوانی دارد. مخصوصا کسب‌وکارهایی که فعالیت خود را به تازگی راه‌اندازی کرده‌اند، باید بدانند تعیین استراتژی بازاریابی با توجه به هدف نهایی برند، سرعت رسیدگی به اهداف را تسریع می‌کند. تعیین استراتژی با در نظر گرفتن اهداف برند و مناسب بودجه‌ی شرکت کار سختی نیست و بسیاری از برندها از همین روش استفاده می‌کنند. هر برندی باید سطح آگاهی مردم از محصول و خدمات خود را پیش از توسعه‌ی روابط با مشتری و تلاش برای ماندگاری آن‌ها افزایش دهد.

بسیاری از صاحبان کسب‌وکارها بازاریابی را موجودیتی جدا از سایر فعالیت‌های شرکت می‌دانند. درصورتی‌که این طرز تفکر اشتباه است و استراتژی بازاریابی باید همگام با استراتژی و هدف نهایی شرکت تعیین شود. فراموش نکنید بازاریابی موفق به معنای کسب‌وکار موفق است و برندی در بازار رقابت پیروز می‌شود که استراتژی مشخص و واحدی برای همه‌ی فعالیت‌های خود داشته باشد.

  • حسین هاشمی مهر