شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

شیراز بازاریاب

لیسانس مدیریت بازرگانی

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فروش» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یک مدیر خوب دلیل سخنانش را برای کارمندان شرح می‌دهد و اگر این دلیل قانع کننده نباشد، آنها را وادار به اجرای سلیقه شخصی خود نمی‌کند.


اما یک مدیر عالی برای یافتن راه‌حل مشکلات با کارمندان مشورت می‌کند زیرا ممکن است هنگام مواجه شدن با یک مساله، ایده‌های بهتری به ذهن کارمندان خطور کند. به علاوه، در صورت استفاده  از ایده خلاقانه آنها در تصمیم‌گیری‌های سازمان، حس لذت بخش مالکیت آن ایده را تجربه می‌کنند.


 مدیران خوب باید همیشه لزوم اجرای امور را برای کارمندان شرح دهند و تا جایی که ممکن است با لحن دستوری با آنها صحبت نکنند.


🔆به‌طور مثال، تفاوت بسیاری میان:


شما باید از دستکش ایمنی استفاده کنید، زیرا برای امنیتتان لازم است و ما نمی‌خواهیم آسیبی به شما وارد شود، حتی اگر نظر شما این باشد که خطر اندکی وجود دارد.


1️⃣مدیران بد دستور می‌دهند.


2️⃣مدیران خوب دلیل گفته ‌هایشان را شرح می‌دهند.


3️⃣مدیران عالی فراتر از این عمل می‌کنند، آنها از مشارکت کارمندان در مسائل سازمان بهره میبرند، همیشه این احتمال وجود دارد که یکی از کارمندان، پیشنهاد متفاوت و مفیدی ارائه دهد و این امر تنها در صورتی اتفاق می‌افتد که از ایده ‌های آنها در تصمیم‌ گیری‌ها استفاده شود.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

١٠ راه برای جذب مشتری جدید:

۱) برای جذب مشتری جدید هیچ گاه از مشتری قدیمی غافل نشوید.
اگر چه جذب مشتری جدید کاری جذاب است ولی اگر مشتری قدیمی چنین بپندارد که اهمیت خود را از دست داده است از شما دور خواهد شد.

۲) پس از بروز هرگونه مساله (از نظر ارتباط با مشتری) هر چه سریع تر آن را حل کنید.
هیچ سازمان، کالا و یا خدمتی نمی تواند برای همیشه کامل و بی نقص باشد. در ارتباط سازمان با مشتری امکان دارد، مساله یا شکایتی به وجود بیاید. ایجاد بخشی برای رسیدگی به شکایات می تواند نظر مثبت مشتریان را جلب نموده و موجب افزایش وفاداری آنها شود.
معمولا افراد آخرین اتفاق را بیشتر در ذهن خود نگه می دارند و اگر آخرین رویداد این باشد که سازمان برای حل مساله دریغ نکرده است، این اقدام میتواند موجب حفظ و تقویت ارتباط با مشتری شود.
درکل می توان گفت که مشتریان ناراضی بیش از مشتریان راضی، دوست و رفیق دارند، بنابراین تمایل بیشتری دارند که درباره حرکت نامناسب یک فروشگاه یا نارضایتی خود از یک محصول و خدمات به دوستان، خانواده و همسایگان بگویند، ولی درباره خوبی سازمان یا فروشگاه سخن زیادی بر زبان نمی آورند.

۳) همیشه حالت بدون باخت به وجود بیاورید.
هیچ گاه نباید مشتری بازنده باشد. اگر در یک معامله مشتری بازنده باشد، احتمال کمی وجود دارد که باز هم به دفتر شما مراجعه یا از همان خدمت یا محصول استفاده کند. در اینجا دو راه حل وجود دارد که هم مشتری و هم فروشنده می توانند برنده باشند:
الف) فروشنده برای حفظ مشتری و افزایش وفاداری او، در مواردی سود کم را تحمل کند. البته برای یک دوره کوتاه مدت.
ب) تخفیف دادن برای افزایش وفاداری مشتریان، هرچند که در هر معامله سود فروش را اندکی کمتر می کند ولی با افزایش تعداد مشتری ها این کمبود جبران خواهد شد.

۴) اغلب مشتری مرتکب اشتباه می شود.
امکان دارد مشتری انتظارات نامعقولی داشته باشد. این یک واقعیت است که سازمان بدون مشتری نمی تواند وجود داشته باشد اما کارکنان واحد فروش باید بتوانند به مشتری تفهیم کنند که اشتباه از جانب او بوده است، ولی باید در این کار ظرافت عمل وجود داشته باشد.

۵) مشتری خواستار لذت است نه تامین رضایت.
فقط تامین رضایت مشتری موجب ایجاد وفاداری وی نسبت به سازمان نخواهد شد، بلکه لذت بردن از محصول و خدمات موجب افزایش وفاداری خواهد شد. اگر سازمان ها بتوانند با مشتریان صمیمی شوند و به خواست مشتری گوش دهند موجب خواهند شد که آنان از این رابطه لذت ببرند. برای اینکه مشتری از محصول لذت ببرد نباید هزینه محتمل شود. اگر خدمت ارائه شده از حد انتظار بیشتر باشد، موجب لذت بردن وی از این خدمت خواهد شد.

۶) نباید فراموش کرد که مشتری حق انتخاب دارد.
از آنجا که بازارها روز به روز بیشتر می شوند، هیچ سازمانی نمی تواند در مورد وفاداری مشتریان مطمئن باشد. بسیاری از مشتریان به ظاهر راضی به محض اینکه روزنه ای پیدا شود به شرکت رقیب روی می آورند. هر سازمانی که متوجه وجود فرصتی شود باید تماس های خود را با مشتریان بیشتر و رابطه را تقویت نماید. یک تلفن به مشتری برای آگاهی از دیدگاه وی درباره خرید می تواند رابطه را تقویت نماید.

۷) برای پی بردن به خواست مشتری به حرف های او گوش فرا دهید.
دوره ای که سازمان ها تصمیم می گرفتند چه کالایی را عرضه کنند و سپس آن را به مشتری تحمیل
می کردند به سرعت به پایان می رسد. تنها راهی که می توان متوجه خواست مشتری شد این است که به
حرف های آن ها گوش فرا دهیم. اگر کسی حرف بزند و ما به او گوش ندهیم، با ما خداحافظی خواهد کرد. ارتباط با مشتری بر پایه همین اصل قرار دارد. یکی از سریعترین راه ها برای از دست دادن مشتری این است که آنها را نادیده گرفته و به آنها توجه نکنیم.
۸) درباره کالا و خدمات دیدگاه مثبت داشته باشید.
کسانی که برای یک سازمان کار می کنند باید در مورد آن سازمان و محصولات آن همواره تصویر مثبتی به مشتری ارائه کنند. می گویند یک کارخانه بزرگ تولید خودرو دارای دو توقفگاه بود. توقفگاه نخست که از خیابان مجاور قابل مشاهده بود متعلق به آن دسته از کارکنان بود که با خودروی تولیدی همین شرکت به محل کار خود می آمدند. کارکنانی که با خودروهای تولیدی شرکت های دیگر به آنجا می آمدند ناگزیر بودند در توقفگاه دوم، دورتر از خیابان مجاور توقف کنند. شرکت دارای این دیدگاه بود که اگر مشتریان بالقوه مشاهده کنند که کارکنان شرکت از محصولات
شرکت های رقیب استفاده می کنند، این پرسش در ذهن آنها خطور می کرد.

۹) خود را به جای مشتری بگذارید تا احساسات او را درک کنید.
همیشه ارزش آن را دارد که خود را به عنوان مشتری بدانید که به سازمان وارد می شود. همیشه خود را به جای مشتری بگذارید و آنگاه بپرسید: آیا این سازمان از ورود من استقبال به عمل می آورد؟ هر قدر مشتری را بیشتر درک کنید توازن بین مشتری و محصول به صورتی در می آید که کفه ترازو به نفع مشتری سنگین تر خواهد شد.

۱۰٫ یک تکنیک جدید بازاریابی را تجربه کنید و یا یک محصول یا خدمت جدید ارائه دهید.
شما نیز مانند هر کسب وکار دیگری روشهای بازاریابی خاص خود را دارید و به احتمال زیاد آنها را مدام تکرار می کنید. تعجبی ندارد که این روشها کهنه شوند! اگر راهی جدید را تجربه کنید، احتمال این بیشتر می شود که افراد جدید شما را آزمایش کنند؛ بنابراین به آدمهای جدید دست خواهید یافت. اگر محصولات یا خدمات تکراری و قدیمی را ارائه دهید، (و آنها را با روش های قدیمی تکراری بازاریابی کنید) قطعا با همان آدم های قدیمی مواجه خواهید شد. ارائه یک سرویس یا کالای جدید، یا خط تولید جدید و مطلع ساختن افراد از آن راهی برای جذب مشتریان جدید خواهد بود.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰


🔷مهارت مدیریت هیجان:


هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می‌گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.


🔶مهارت حل مسئله:


زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت بهتر می‌توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می‌دهند، از سر راه زندگی‌مان برداریم.



🔷مهارت تصمیم‌گیری:


برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم‌گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم‌گیری‌های او مشخص می‌کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه‌حل‌های موجود بهترین را انتخاب می‌کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می‌گیریم.



🔶مهارت تفکر خلاق:


تفکر یکی از مهمترین مهارت‌های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده‌ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری‌ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می‌کنیم. هنگامی که تفکر خلاق را می‌آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه‌حل‌های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه‌ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.


🔷مهارت تفکر نقادانه:


این مهارت موجب می‌شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی‌خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می‌کنیم و دقیق و درست تصمیم می‌گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

🔳⭕️مقاله(انواع مشتری)




⭕️▪️تقسیم بندی خریداران امروز:


1⃣مشتری هوشمند:

نسبت به تمامی عوامل خرید و فروشندگی و فروشگاه، قیمت و کیفیت به شدت حساس است و سریع عکس العمل نشان می دهد.


2⃣مشتری آگاه:

در عین آگاهی و اطلاع، سریع عکس العمل نشان نداده و وفاداری خود را سریع از دست نمی دهد.


3⃣مشتری بی تفاوت:

نسبت به اقدامات و رفتارهای مختلف  فروشنده حساس نبوده، قدرت سازگاری بالایی داشته و به جزئیات خرید و فروش توجه نمی کند.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

چگونه شخصیت کاریزماتیک داشته باشیم؟


کاریزماتیک بودن و دریافت تأیید دیگران، مطلوب و دوست‌داشتنی است علی الخصوص زمانی که سمت مدیریتی داشته باشیم،  اما چگونه می توان شخصیت کاریزماتیک داشت؟

شکی نیست که شخصیت‌های کاریزماتیک جزء موفق‌ترین‌ها هستند. پروفسور وایزمَن (wiseman) از دانشگاه هِرتفوردشایرِ انگلستان، تخمین می‌زند که ۵۰ درصد از کاریزما ذاتی و ۵۰ درصد آن، اکتسابی است. ترکیبات کلیدی کاریزما شامل کارهای ساده‌ای می‌باشند که با تمرین، بخشی از شخصیت شما می‌شوند، تعامل شما با اطرافیان‌تان را بهتر می‌کنند و رضایت کلی شما را از زندگی بالا می‌برند. در اینجا به هفت ویژگیِ افراد کاریزماتیک اشاره می‌کنیم که می‌توانید آنها را در خود بپرورانید.


۱. مشتاقانه گوش می‌دهند؛ حین گوش دادن به حرف‌های طرف مقابل، تمام توجه خود را به او معطوف کنید و اگر سؤالی به ذهن‌تان رسید، بپرسید.


۲. واضح صحبت می‌کنند؛ عجله نکنید و روی هر جمله فکر کنید. هر چه بیشتر از صداها، کلمات و عبارات پُرکننده (اِ، اوم، مثلا، راستش، میدونی و غیره) استفاده کنید، وضوحِ کلام شما کمتر می‌شود.


۳. واقعی لبخند می‌زنند؛ یک لبخند واقعی، لبخندی است که از درون جان می‌گیرد و با چشم‌ و لبِ خندان نمایان می‌شود و به آن لبخندِ دوشِن می‌گویند. منظور ما این نیست که همیشه و همواره باید لبخند به لب داشته باشید! اما زمانی که لبخند شما واقعی باشد، افراد تمایل بیشتری به صحبت کردن با شما پیدا می‌کنند. 


۴. صاف می‌ایستند؛  اگر از حالت بدنی‌تان احساسِ اطمینان نمی‌کنید، آنقدر این تمرین را تکرار کنید تا بالاخره بتوانید آن را به خوبی انجام دهید. فراموش نکنید شانه‌های‌تان را پایین نگه‌ دارید.


۵. تحسین و نحوه‌ی بیان را ارج می‌نهند؛ آیا تاکنون این جمله را شنیده‌اید: «نحوه‌ی بیانِ گفته‌ها مهمتر از خودِ گفته‌هاست».


۶. نام‌ها را به یاد می‌آورند؛  «نام یک فرد برای خودِ او، شیرین‌ترین نام و مهم‌ترین صدا به هر زبانی است». نام،‌ ساده و در عین حال تأثیرگذار است. وقتی برای نخستین بار نام کسی را می‌شنوید، آن را با گفتنِ جملاتی نظیر: «سلام، سارا!» یا «از دیدار تو خوش‌وقتم سارا!» برای او تکرار کنید.


۷. ارتباط چشمی برقرار می‌کنند؛ چه زمانی که فردی در حال صحبت کردن با شماست و چه زمانی که خودتان در حال صحبت با کسی هستید، تماس چشمی را فراموش نکنید. تماس چشمی یکی از مهمترین جنبه‌های ارتباطات است.



هنر مدیریت

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

چهار رکن اصلی بازاریابی از دید فیلیپ کاتلر


۱)تمرکز نمودن بر بازار


۲)مشتری گرایی


۳)بازاریابی بصورت هماهنگ


۴)کسب سود

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

پنج گام اساسی برای هدف گذاری موثر (SMART)


1. معین Specific

2.  قابل اندازه‌گیری  Measurable

3. دست‌یافتنی Attainable

4. واقع‌بینانه Realistic 

5. زمانبندی‌شده Timely


این مدل شما را یاری می‌کند تا اهداف خود را به نحوی تعیین کنید که تردیدی در رسیدن به آن‌ها نداشته باشید:


۱. اهداف خود را معین، روشن و شفاف بیان کنید، اگر قصد دارید اهداف ماه آینده، شش ماه آینده یا سال آینده‌ی خود را تعیین کنید، باید آن‌ها را صریح و روشن مطرح کنید.


این کافی نیست که بگویید:"می‌خواهم در شش ماه آینده پیشرفت کنم." این پیشرفت را در کدام زمینه در نظر دارید؟


۲. هدف‌های‌تان باید قابل اندازه‌گیری باشد، باید بتوانید اندازه بگیرید که چقدر به سمت هدفتان پیش رفته‌اید.


۳. در انتخاب هدف واقع‌بین باشید. اهدافی را برای خود در نظر بگیرید که دسترسی به آن‌ها امکان‌پذیر باشد.


۴. هدف‌های دست‌یافتنی، عمده و اساسی زندگی خود را تعیین کنید، اهداف باید واقعی و قابل دسترس باشند. اهدافی که با توانایی و امکانات شما تناسبی ندارند، غیر قابل دسترسی‌اند.


۵. هدف‌ها باید قابل زمان‌بندی باشند، اغلب مشاهده می‌شود که بسیاری از مردم در شروع سال اهدافی را برای خود برمی‌گزینند و به روی کاغذ می‌آورند، اما آن را در پوشه‌ای بایگانی کرده تا پایان سال نیز به آن مراجعه نمی‌کنند. 


وقتی هدفی را برمی‌گزینید، باید با استفاده از یک جدول زمان‌بندی‌شده، مدام آن را وارسی کنید و از آخرین وضعیت آن باخبر باشید.


به این ترتیب، اگر پیشرفتی به سوی هدف خود مشاهده کنید، احساس رضایت و خرسندی خواهید داشت و به ادامه‌ی راه ترغیب می‌شوید و هرگاه به بیراهه کشانده شوید خود را به مسیر درست هدایت خواهید کرد. هدف خود را در دفتر برنامه‌ریزی خود بنویسید و برای هر آزمون هدف‌گذاری کنید.

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

استراتژی چیست

🌱استراتژی چیست ؟ 🧐


✍️ استراتژی یک "تلاش" است برای درک این مطلب که در جهان امروز چه جایگاهی را به خود اختصاص داده ایم، نه پرداختن به این موضوع که "آرزو" داشتیم در چه جایگاهی می بودیم. استراتژی با نت های مختلف نواخته می شود.اگر طراح استراتژی بتواند در هفت دستگاه بنوازد، آن گاه می تواند یک استراتژی کلان ارائه کند. اما اگر تنها در یک دستگاه بتواند بنوازد، مشتری خاص خودش را دارد. همان طور که در عالم موسیقی، اگر فقط در دستگاه شور نواخته شود، کسانی که به آن علاقه مند هستند، جذب می شوند و نمی توان انتظار و توقع داشت که دیگران نیز به آن جذب شوند. از رهگذر استراتژی نمی توان آینده را پیش بینی کرد. استراتژی آینده سازی می کند، آینده را خلق می کند. پیش بینی آینده ناممکن است، ولی خلق آن ممکن؛ زیرا آینده در گرو اراده ی ماست. آینده آن گونه اتفاق می افتد که امروز ما اراده می کنیم. "آینده مخلوق ماست" 


#بخشی_از_کتاب_استراتژی_بازاریابی_

💢💢💢💢💢💢💢

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰

انواع استراتژی بازاریابی ١٠ مورد؛۱. بازاریابی فردی :

 بازاریابی از طریق فرد کلیدی در یک سازمان (Wikipedia)

۲. بازاریابی وابسته :

 پرداخت به افراد وابسته به منظور فرستادن بازدیدکننده/ مشتری به وب‌گاه/ کسب و کار شما (Affiliate Scout)

۳. بازاریابی چابک :

استفاده از روش‌های توسعه‌ی سریع و چابک در بخش بازاریابی (a manifesto)

۴. بازاریابی الگوریتمی :

استفاده از نرم‌افزارهای الگوریتمی برای اجرای بازاریابی (نیمه)خودکار (computational)

۵. بازاریابی کمینی :

استفاده از فرصت‌های بازاریابی در یک رویداد مهم بدون پرداخت وجهی برای حمایت مالی از آن رویداد (WSJ article)

۶. بازاریابی تحلیلی :

شیوه‌ها و مدل‌های کمی بازاریابی (Carnegie Mellon program)

۷. بازاریابی مقاله‌ای :

نوشتن مقاله (به صورت برخط و برون‌خط) برای تبلیغ کسب و کار (Wikipedia)

۸. بازاریابی b۲b (صنعتی) :

بازاریابی یک کسب و کار در میان کسب و کارهای دیگر (B۲B Magazine)

۹. بازاریابی مصرف :

بازاریابی در بین مصرف‌کنندگان (B۲C Marketing Insider)

۱۰. بازاریابی فرد به فرد :

بازاریابی در بین افراد برای کسب و کار و زندگی (New Marketing Labs post)

  • حسین هاشمی مهر
  • ۰
  • ۰
تفاوت بازاریابی و فروش ؟
فروش به تبادل محصولات و خدمات درازای پول گفته میشود در صورتی که بازاریابی اصطلاح گسترده ای است که شامل زنجیره ای از فعالیت های همچون تحقیقات بازار می باشد  .بازاریابی بر نیاز های مشتری تمرکز می کند در حالی که فروش بر نیاز های شرکت تاکید بیشتری دارد.
فروش عبارات است فعالیتی که طی آن مالکیت محصول از تولید کننده به توزیع کننده از توزیع کننده به عمده فروش از عمده  فروش به خرده فروش مصرف کننده ی نهایی منتقل میشود 

  • حسین هاشمی مهر