یک مدیر خوب دلیل سخنانش را برای کارمندان شرح میدهد و اگر این دلیل قانع کننده نباشد، آنها را وادار به اجرای سلیقه شخصی خود نمیکند.
اما یک مدیر عالی برای یافتن راهحل مشکلات با کارمندان مشورت میکند زیرا ممکن است هنگام مواجه شدن با یک مساله، ایدههای بهتری به ذهن کارمندان خطور کند. به علاوه، در صورت استفاده از ایده خلاقانه آنها در تصمیمگیریهای سازمان، حس لذت بخش مالکیت آن ایده را تجربه میکنند.
مدیران خوب باید همیشه لزوم اجرای امور را برای کارمندان شرح دهند و تا جایی که ممکن است با لحن دستوری با آنها صحبت نکنند.
🔆بهطور مثال، تفاوت بسیاری میان:
شما باید از دستکش ایمنی استفاده کنید، زیرا برای امنیتتان لازم است و ما نمیخواهیم آسیبی به شما وارد شود، حتی اگر نظر شما این باشد که خطر اندکی وجود دارد.
1️⃣مدیران بد دستور میدهند.
2️⃣مدیران خوب دلیل گفته هایشان را شرح میدهند.
3️⃣مدیران عالی فراتر از این عمل میکنند، آنها از مشارکت کارمندان در مسائل سازمان بهره میبرند، همیشه این احتمال وجود دارد که یکی از کارمندان، پیشنهاد متفاوت و مفیدی ارائه دهد و این امر تنها در صورتی اتفاق میافتد که از ایده های آنها در تصمیم گیریها استفاده شود.